مشخصات شعر

علی‌اکبرها

ای تجلّی صفات همۀ برترها

چقدر سخت بود رفتن پیغمبرها

 

قد من خم شده تا خوش قد و بالا شده‌ای

چون که عشق پدران نیست کم از مادرها

 

پسرم! می‌روی امّا پدری هم داری

نظری گاه بینداز به پشت سرها

 

سر راهت پسرم تا در آن خیمه برو

شاید آرام بگیرند کمی خواهرها

 

بهتر این است که بالای سر اسماعیل

همه باشند و نباشند فقط هاجرها

 

مادرت نیست، اگر مادر سقا هم نیست

عمّه‌ات هست به جای همۀ مادرها

 

حال که آب ندارند برای لب تو

بهتر این است که غارت شود انگشترها

 

زودتر از همه آماده شدی، یعنی که:

«آنچنان خسته نگشته است تن لشگرها

 

آنچنان کهنه نگشته است سمّ مرکب‌ها

آنچنان کند نگشته است لب خنجرها»

 

چه کنم با تو و این ریخت و پاشی که شده

چه کنم با تو و با بردن این پیکرها

 

آیه‌ات بخش شده، آینه‌ات پخش شده

علیِ‌‌اکبر من شد علیِ اکبرها

 

گیرم از یک طرفی نیز بلندت کردم

بر زمین باز بماند طرف دیگرها

 

با عبای نبوی کار کمی راحت شد

ورنه سخت است تکان دادن پیغمبرها

علی‌اکبرها

ای تجلّی صفات همۀ برترها

چقدر سخت بود رفتن پیغمبرها

 

قد من خم شده تا خوش قد و بالا شده‌ای

چون که عشق پدران نیست کم از مادرها

 

پسرم! می‌روی امّا پدری هم داری

نظری گاه بینداز به پشت سرها

 

سر راهت پسرم تا در آن خیمه برو

شاید آرام بگیرند کمی خواهرها

 

بهتر این است که بالای سر اسماعیل

همه باشند و نباشند فقط هاجرها

 

مادرت نیست، اگر مادر سقا هم نیست

عمّه‌ات هست به جای همۀ مادرها

 

حال که آب ندارند برای لب تو

بهتر این است که غارت شود انگشترها

 

زودتر از همه آماده شدی، یعنی که:

«آنچنان خسته نگشته است تن لشگرها

 

آنچنان کهنه نگشته است سمّ مرکب‌ها

آنچنان کند نگشته است لب خنجرها»

 

چه کنم با تو و این ریخت و پاشی که شده

چه کنم با تو و با بردن این پیکرها

 

آیه‌ات بخش شده، آینه‌ات پخش شده

علیِ‌‌اکبر من شد علیِ اکبرها

 

گیرم از یک طرفی نیز بلندت کردم

بر زمین باز بماند طرف دیگرها

 

با عبای نبوی کار کمی راحت شد

ورنه سخت است تکان دادن پیغمبرها

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×