- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۴
- بازدید: ۱۲۰۵
- شماره مطلب: ۳۴۲۵
-
چاپ
کنار
مو میکنم اگر نروی از برش کنار
بردار چهره از رخ از خون ترش کنار
باید کسی صدا کند عباس را بیا
شاید رود به خاطر آب آورش کنار
دشمن میان هلهله تکرار میکند
اکبر کنار و این همۀ لشگرش کنار
باید مرا تمام جوانان کمک کنند
شاید کشند از دل خون بسترش کنار
هر کار میکنم که کمی راحتش کنم
این نیزهها نمیرود از پیکرش کنار
گیسوی دستهدسته سر دست مانده است
از دامنم فتاده شکسته سرش کنار
خم ماندهام مقابل چشمان این سپاه
پایم نمیرود دگر از پیکرش کنار
مانند مرغ کشتۀ افتاده از قفس
بالش کنار و پای کنار و سرش کنار
وقتی امام خسته زمینگیر میشود
باید کشید نیزه ز بال و پرش کنار
حیرت مجال گریه به زینب نمیدهد
خواهر کنار و تاب و تب دخترش کنار
ساکت نمیشوند حرم پیش نعش او
خیمه کنار و گریۀ آب آورش کنار
-
سرمایۀ محبت
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد
در جان ماست محنت تو یا اباالجواد
با اذن فاطمه به دل ما رسیده است
سرمایۀ محبت تو یا اباالجواد
-
جگر تشنۀ او ذکر انا العطشان داشت
باز هم بر دل مظلوم، شرر افتاده
باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده
اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید
وسط حجره جواد است، به سر افتاده
-
بوی کربلا
در سینه دوباره ابتلا میآید
غم باز به اردوی ولا میآید
دلهای شکسته کاظمینی شده است
اینجاست که بوی کربلا میآید
-
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره حجرۀ دربسته، باز کرب و بلا
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره مارگزیده، دوباره پاره جگر
خدا! چه میگذرد بر جواد ابن رضا
کنار
مو میکنم اگر نروی از برش کنار
بردار چهره از رخ از خون ترش کنار
باید کسی صدا کند عباس را بیا
شاید رود به خاطر آب آورش کنار
دشمن میان هلهله تکرار میکند
اکبر کنار و این همۀ لشگرش کنار
باید مرا تمام جوانان کمک کنند
شاید کشند از دل خون بسترش کنار
هر کار میکنم که کمی راحتش کنم
این نیزهها نمیرود از پیکرش کنار
گیسوی دستهدسته سر دست مانده است
از دامنم فتاده شکسته سرش کنار
خم ماندهام مقابل چشمان این سپاه
پایم نمیرود دگر از پیکرش کنار
مانند مرغ کشتۀ افتاده از قفس
بالش کنار و پای کنار و سرش کنار
وقتی امام خسته زمینگیر میشود
باید کشید نیزه ز بال و پرش کنار
حیرت مجال گریه به زینب نمیدهد
خواهر کنار و تاب و تب دخترش کنار
ساکت نمیشوند حرم پیش نعش او
خیمه کنار و گریۀ آب آورش کنار