- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۳
- بازدید: ۱۱۵۱
- شماره مطلب: ۳۴۰۱
-
چاپ
دو کبوتر
کاش مشمول دعاهای پیمبر بشویم
باز هم باعث خشنودی مادر بشویم
نکند دیر شود لحظۀ پرواز از خاک
کاش ما هم بپریم و دو کبوتر بشویم
پس بگیرید ز ما منصب سرداری را
قصدمان است در این معرکه بیسر بشویم
آبرویی که خدا داده به ما میریزد
اگر از قافله جا مانده و آخر بشویم
ما نداریم بهایی مگر از لطف خدا
پیشمرگان علیاکبر و اصغر بشویم
قدر یک پلک زدن مانده که در عرش خدا
زائر فاطمه و ساقی کوثر بشویم
-
قبلهنما
به روی نیزه چگونه تو را نظاره کنم
بخند تا که منم خندهای دوباره کنم
اگر اجازه دهی لااقل برای تنت
کمی ز چادر خود را کفن قواره کنم
-
بی اختیار فاطمه جان گریه میکنم
ناگفتنی است درد دل مرتضای تو
در خانهام ببین که چه خالی است جای تو
هر شب به جای آب و غذا غصه میخورم
یادش به خیر بر سر سفره غذای تو
-
عقاب شکسته بال
درست مثل عقابی که تیر خورده پرش
چه پر شکسته میآید، چه آمده به سرش؟
شکستهتر ز پر و بال او دلش باشد
فرار میکند از عمر پوچ و بی ثمرش
دو کبوتر
کاش مشمول دعاهای پیمبر بشویم
باز هم باعث خشنودی مادر بشویم
نکند دیر شود لحظۀ پرواز از خاک
کاش ما هم بپریم و دو کبوتر بشویم
پس بگیرید ز ما منصب سرداری را
قصدمان است در این معرکه بیسر بشویم
آبرویی که خدا داده به ما میریزد
اگر از قافله جا مانده و آخر بشویم
ما نداریم بهایی مگر از لطف خدا
پیشمرگان علیاکبر و اصغر بشویم
قدر یک پلک زدن مانده که در عرش خدا
زائر فاطمه و ساقی کوثر بشویم