- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۰۲
- بازدید: ۱۷۵۲
- شماره مطلب: ۳۳۸۰
-
چاپ
طبل شروع غائله
این خلق نابکار به ما پشت پا زدند
در ابتدای راه، حقیرانه جا زدند
ما را به چند کیسۀ درهم فروختند
مولا میا به کوفه، که قید تو را زدند
از پشت بام بر سر این پیک نامهبر
با خنده سنگهای زمخت جفا زدند
هر سنگشان دقیق به لب میخورد حسین
از آن هزار سنگ، یکی را خطا زدند
آن هم که خورد گوشۀ پیشانیم، ولی
با قصد امتحان به جبین شما زدند
تا روی میخ جلوه نمایی کند سرم
از خون به گیسوان سپیدم حنا زدند
افتادم از بلندی و هر استخوان من
با لحن جانگداز، شما را صدا زدند
اما سه هفته بعد شنیدم ز روی دار
طبل شروع غائلۀ کربلا زدند
-
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم
از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم
طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد
از لالههای پرپرم چیزی نگویم
-
استاد درس رزم علمدار کربلا
شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن
اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن
یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف
یا مظهر العجایب عالم، شه نجف
-
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است
در کوچهها، نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه، جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
-
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
طبل شروع غائله
این خلق نابکار به ما پشت پا زدند
در ابتدای راه، حقیرانه جا زدند
ما را به چند کیسۀ درهم فروختند
مولا میا به کوفه، که قید تو را زدند
از پشت بام بر سر این پیک نامهبر
با خنده سنگهای زمخت جفا زدند
هر سنگشان دقیق به لب میخورد حسین
از آن هزار سنگ، یکی را خطا زدند
آن هم که خورد گوشۀ پیشانیم، ولی
با قصد امتحان به جبین شما زدند
تا روی میخ جلوه نمایی کند سرم
از خون به گیسوان سپیدم حنا زدند
افتادم از بلندی و هر استخوان من
با لحن جانگداز، شما را صدا زدند
اما سه هفته بعد شنیدم ز روی دار
طبل شروع غائلۀ کربلا زدند