مشخصات شعر

سهم زینب (۱)

چه سخت بود زنی اشک را بخشکاند

صبوری‌اش جگر کوه را بلرزاند

 

در التهاب وداعی که بازگشت نداشت

زمین حادثه را دور سر بگرداند

 

بغل کند پسرش را زلال و آینه‌وار

درون کالبدش عشق را بتاباند

 

غرور نبض زند از نوک سرانگشتی

که میل سرمه به پلک پسر بلغزاند

 

سلام ای زن نستوه، هالۀ اندوه

چگونه شعر کنار تو پر بیفشاند؟

 

چگونه واژه به تقدیس تو برآید، تا

به بیکرانۀ دنیا تو را بفهماند؟

 

کدام واژه تو را سرکشد عزیز دلم

که هرم داغ تو آن واژه را نسوزاند

 

رسیده است برادر، ز خیمه بیرون آی

نمی‌تواند از این درد سر بچرخاند

 

گرفته روی دو دستش ستاره‌های تو را

و دشمن آمده تا کف زند، بشوراند

 

***

 

اگر چه عاطفه دارد اگر چه دلتنگ است

اراده کرده که اندوه را بتاراند

 

نشسته در وسط خیمه، عاشق و آرام

که شرم چهرۀ خورشید را نپوشاند

 

***

 

نسیم حلقه زده لای زلف خون‌آلود

که باز کاکل داماد را برقصاند

 

چه سخت بود زنی اشک را بخشکاند

صبوری‌اش جگر کوه را بلرزاند

 

سهم زینب (۱)

چه سخت بود زنی اشک را بخشکاند

صبوری‌اش جگر کوه را بلرزاند

 

در التهاب وداعی که بازگشت نداشت

زمین حادثه را دور سر بگرداند

 

بغل کند پسرش را زلال و آینه‌وار

درون کالبدش عشق را بتاباند

 

غرور نبض زند از نوک سرانگشتی

که میل سرمه به پلک پسر بلغزاند

 

سلام ای زن نستوه، هالۀ اندوه

چگونه شعر کنار تو پر بیفشاند؟

 

چگونه واژه به تقدیس تو برآید، تا

به بیکرانۀ دنیا تو را بفهماند؟

 

کدام واژه تو را سرکشد عزیز دلم

که هرم داغ تو آن واژه را نسوزاند

 

رسیده است برادر، ز خیمه بیرون آی

نمی‌تواند از این درد سر بچرخاند

 

گرفته روی دو دستش ستاره‌های تو را

و دشمن آمده تا کف زند، بشوراند

 

***

 

اگر چه عاطفه دارد اگر چه دلتنگ است

اراده کرده که اندوه را بتاراند

 

نشسته در وسط خیمه، عاشق و آرام

که شرم چهرۀ خورشید را نپوشاند

 

***

 

نسیم حلقه زده لای زلف خون‌آلود

که باز کاکل داماد را برقصاند

 

چه سخت بود زنی اشک را بخشکاند

صبوری‌اش جگر کوه را بلرزاند

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×