مشخصات شعر

کمان آرشی

در هم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته

بسکه چشمش وا شده ابروش خم برداشته

 

از عرب چشمان نافذ را به تذهیب مژه

این کمان آرشی را از عجم برداشته

 

این صدا اصلاً صدای گریه یک طفل نیست

در حسینیه کسی انگار دم برداشته

 

من که باور می‌کنم این طفل وقت بازی‌اش

ماه را از آسمان‌ها دست کم برداشته

 

من که باور می‌کنم این طفل از روز نخست

گفت یا مولا و در خانه قدم برداشته

 

پرده‌های اشک در چشمان بی‌تاب علی

پرده‌ها از راز دستان قلم برداشته

 

دست از قنداق وا کرده‌ست یعنی یا حسین

از همین امشب اباالفضل‌ات علم برداشته

 

تا حسین بن علی برداشته قنداقه‌اش

نعره‌ی «آقا فدایت می‌شوم» برداشته

 

از همین امشب به یاد سوز لب‌های حسین

مشک چشمان اباالفضلی‌اش نم برداشته

 

تازه امشب هر کسی کرب‌وبلا را خواسته

از سر خوان اباالفضلی‌اش کم برداشته

 

کمان آرشی

در هم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته

بسکه چشمش وا شده ابروش خم برداشته

 

از عرب چشمان نافذ را به تذهیب مژه

این کمان آرشی را از عجم برداشته

 

این صدا اصلاً صدای گریه یک طفل نیست

در حسینیه کسی انگار دم برداشته

 

من که باور می‌کنم این طفل وقت بازی‌اش

ماه را از آسمان‌ها دست کم برداشته

 

من که باور می‌کنم این طفل از روز نخست

گفت یا مولا و در خانه قدم برداشته

 

پرده‌های اشک در چشمان بی‌تاب علی

پرده‌ها از راز دستان قلم برداشته

 

دست از قنداق وا کرده‌ست یعنی یا حسین

از همین امشب اباالفضل‌ات علم برداشته

 

تا حسین بن علی برداشته قنداقه‌اش

نعره‌ی «آقا فدایت می‌شوم» برداشته

 

از همین امشب به یاد سوز لب‌های حسین

مشک چشمان اباالفضلی‌اش نم برداشته

 

تازه امشب هر کسی کرب‌وبلا را خواسته

از سر خوان اباالفضلی‌اش کم برداشته

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×