مشخصات شعر

در امتداد علقمه

هر کس ز جام عشق تو گردید مست و رفت

چشم از جهان و هر چه در او بود بست و رفت

 

نشناخت پای خویش ز سر در طریق عشق

آن کس که شد ز بادۀ معشوق مست و رفت

 

شد مست آن که روز ازل از می‌الست

از هر چه بود رشتۀ الفت گسست و رفت

 

پشت جهان شکست چو آن ساقی حرم

پوشید چشم خویشتن از هر چه هست و رفت

 

در امتداد علقمه با تیغ آبدار

صف‌های کفر را همه در هم شکست و رفت

 

سوی فرات رفت که آب آورد ولی

«ساقی» ز بند محنت و اندوه رست و رفت

 

زان پیش‌تر که بگذرد از سر به راه دوست

بگذشت در طریق وفا از دو دست و رفت

 

بگرفت در ازای دو دست از خدا دو بال

آن جا که بار خویش «ابوالفضل» بست و رفت

 

کسب کمال کرد «زرافشان!» امیر عشق

در ساحل فرات به‌ یک ناز شست و رفت

 

در امتداد علقمه

هر کس ز جام عشق تو گردید مست و رفت

چشم از جهان و هر چه در او بود بست و رفت

 

نشناخت پای خویش ز سر در طریق عشق

آن کس که شد ز بادۀ معشوق مست و رفت

 

شد مست آن که روز ازل از می‌الست

از هر چه بود رشتۀ الفت گسست و رفت

 

پشت جهان شکست چو آن ساقی حرم

پوشید چشم خویشتن از هر چه هست و رفت

 

در امتداد علقمه با تیغ آبدار

صف‌های کفر را همه در هم شکست و رفت

 

سوی فرات رفت که آب آورد ولی

«ساقی» ز بند محنت و اندوه رست و رفت

 

زان پیش‌تر که بگذرد از سر به راه دوست

بگذشت در طریق وفا از دو دست و رفت

 

بگرفت در ازای دو دست از خدا دو بال

آن جا که بار خویش «ابوالفضل» بست و رفت

 

کسب کمال کرد «زرافشان!» امیر عشق

در ساحل فرات به‌ یک ناز شست و رفت

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×