- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۲۶
- بازدید: ۱۳۳۰۴
- شماره مطلب: ۲۸۸۶
-
چاپ
مثل سقّا
از میان خیمه تا گودال با سر آمده
این برادرزاده که جای برادر آمده
کیست این آزاده که پرواز دارد میکند
کیست این آزاده، انگار از قفس درآمده
هر طریقی بوده از عمه جدا گردیده و
از پس چشمان خیس خواهرت برآمده
با نوای «لا افارق» با نگاهی اشکبار
تا میان معرکه با حال مضطر آمده
خون ابراهیم در رگهاش جاری گشته است
مثل اسماعیل اگر تا زیر خنجر آمده
مثل سقای حرم با بوسۀ شمشیرها
دستش آویزان شده از جای خود درآمده
آه خنجر پشت خنجر در میان قتلگاه
تا که تیری آمده یک تیر دیگر آمده
او به روی سینۀ معشوق مأوا کرده و
صبر تیر حرمله انگار که سر آمده
حقالطاف عمو را خوب جبران کرده است
این برادرزاده که جای برادر آمده
-
یتیمانه
مردن به زیر پای تو أحلی من العسل
پرپر شدن برای تو أحلی من العسل
بیشک برای من پدری کردهای ... عمو
آن طعم بوسههای تو أحلی من العسل
-
حبّ مادرم
یا غربت لشکرم نجاتت داده
یا گریۀ خواهرم نجاتت داده
با آن همه کاری که تو کردی بیشک
حب تو به مادرم نجاتت داده
-
توبه
با اشک و نوا و ماتم و حال عزا
جاری کردی روی لبت «یا زهرا»
برگرد که توبهات قبول است، قبول
با اینکه شکسته ای دل زینب را
مثل سقّا
از میان خیمه تا گودال با سر آمده
این برادرزاده که جای برادر آمده
کیست این آزاده که پرواز دارد میکند
کیست این آزاده، انگار از قفس درآمده
هر طریقی بوده از عمه جدا گردیده و
از پس چشمان خیس خواهرت برآمده
با نوای «لا افارق» با نگاهی اشکبار
تا میان معرکه با حال مضطر آمده
خون ابراهیم در رگهاش جاری گشته است
مثل اسماعیل اگر تا زیر خنجر آمده
مثل سقای حرم با بوسۀ شمشیرها
دستش آویزان شده از جای خود درآمده
آه خنجر پشت خنجر در میان قتلگاه
تا که تیری آمده یک تیر دیگر آمده
او به روی سینۀ معشوق مأوا کرده و
صبر تیر حرمله انگار که سر آمده
حقالطاف عمو را خوب جبران کرده است
این برادرزاده که جای برادر آمده