- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۲/۰۶
- بازدید: ۱۶۲۰
- شماره مطلب: ۲۸۲۸
-
چاپ
بند بیست و پنجم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
ای مبدأ سال قمری چشم سیاهت
خورشید خجالت زدۀ برق نگاهت
تاریخچۀ زندگیت غرق حماسهست
تاریخ گره خورده به موهای سیاهت
شمشیر تو آتش شد و افتاد به نیزار
سوزاند دل علقمه را آتش آهت
تو میروی و اهل حرم چاره ندارند
جز اینکه بمانند فقط چشم به راهت
سبز است اگر بیرق و عمّامهات ای ماه
سرخ است سر و صورت و پرهای کلاهت
تو یک تنه یک لشکری و لشکر دشمن
از میمنه و میسره مبهوت سپاهت
بردار سر از سجده که در ظلمت این دشت
شقالقمری داشته پیشانی ماهت
دریا به تو تعظیم نموده است به پا خیز
سردار بلا دیدۀ بیدست به پا خیز
-
میهمانی آتش
«ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد»
سفیدرویی عالم نصیب عابس شد
شجاع و پردل و جرئت، بلندبالا بود
همان که شیر سیاه سپاه مولا بود
-
بند هجدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
مفتاح غزلهای به بنبست رسیده!
این شعر، مرا باز به سمت تو کشیده
زینب چه دلی داشت که با آن لب عطشان
از کوفه به دنبال تو تا شام دویده
-
بند هفدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
عشقی که نمودست چنین عزم تو را جزم؟
ای با علی و مالک اشتر شده همرزم
مبهوت تو هستند امامان و شهیدان
مفتون تو هستند رسولان اوالوالعزم
-
بند شانزدهم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
ای تشنگیات بیشتر از حد تحمّل
لبهای عطشناک تو دریای تغزّل
شمشیر تو آیینۀ شمشیر یدالله
اسب تو در آن معرکه یادآور دلدل
بند بیست و پنجم از ترکیب بند حضرت عباس (ع)
ای مبدأ سال قمری چشم سیاهت
خورشید خجالت زدۀ برق نگاهت
تاریخچۀ زندگیت غرق حماسهست
تاریخ گره خورده به موهای سیاهت
شمشیر تو آتش شد و افتاد به نیزار
سوزاند دل علقمه را آتش آهت
تو میروی و اهل حرم چاره ندارند
جز اینکه بمانند فقط چشم به راهت
سبز است اگر بیرق و عمّامهات ای ماه
سرخ است سر و صورت و پرهای کلاهت
تو یک تنه یک لشکری و لشکر دشمن
از میمنه و میسره مبهوت سپاهت
بردار سر از سجده که در ظلمت این دشت
شقالقمری داشته پیشانی ماهت
دریا به تو تعظیم نموده است به پا خیز
سردار بلا دیدۀ بیدست به پا خیز