- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۴/۱۰
- بازدید: ۷۱۶
- شماره مطلب: ۲۵۴۸
-
چاپ
شمیم
مه کاسه به دست حُسن رویت
سرمست گل از شمیم مویت
هر جا که گلی ز خاک روید
با یاد تو سینه چاک روید
آن دم که گل مرا سرشتند
نامت به کتاب دل نوشتند
آن دل که ز نام تو نلرزد
حقّا که به مشت گل نیرزد
ای نام تو آبروی هستی
مجنون تو مو به موی هستی
ای جان به فدای عطر سیبت
وان زمزمهی انا الغریبت
ای تشنه چه گفتهای به مادر
کز تشنگی تو سوخت کوثر
-
جام بلور
دلم تنگه دلم تنگه برادر
یه لشگر با تو میجنگه برادر
کمی آهستهتر جام بلورم!
که این صحرا پر از سنگه برادر
-
زنجیر...
هنگام رحیل آسمان بود
دلشوره به جان آسمان بود
افتاد به دست و پای زینب
زنجیر مگر ز محرمان بود؟
-
غنچۀ سوخته
میسوخت غنچهای ز عطش در کنار آب
گردید باغبان بر گل شرمسار آب
آگه ز شیرخواره نبودی مگر فلک!
دادی به دست آب چرا اختیار آب؟
-
باغ بنفشه
ز صحرای مصیبت کاروان ناله میآید
که یک باغ بنفشه بر مزار لاله میآید
ز جا خیز ای برادر حال خواهر را تماشا کن
سپرده دخترت را بر زن غساله، میآید
شمیم
مه کاسه به دست حُسن رویت
سرمست گل از شمیم مویت
هر جا که گلی ز خاک روید
با یاد تو سینه چاک روید
آن دم که گل مرا سرشتند
نامت به کتاب دل نوشتند
آن دل که ز نام تو نلرزد
حقّا که به مشت گل نیرزد
ای نام تو آبروی هستی
مجنون تو مو به موی هستی
ای جان به فدای عطر سیبت
وان زمزمهی انا الغریبت
ای تشنه چه گفتهای به مادر
کز تشنگی تو سوخت کوثر