مشخصات شعر

نماز شرعی

در کوچه‌ها پیچید بوی آشنایش

بوی غریبی نگاه ردّ پایش

 

در کوچه‌ای که جبرئیل عرش پیما

می‌آمد از آنجا صدای بال‌هایش

 

وقتی اذان می‌داد در محراب کوفه

بوی ولایت پخش می‌شد با صدایش

 

 در پیشواز غربت خود اشک می‌ریخت

از آسمان چشم‌های با خدایش

 

در مغرب این کوچه‌های ناهماهنگ

دیگر نمی‌بیند کسی را تا عشایش

 

بر خاک پای محمل فردای زینب

عرض ارادت می‌کند دست عبایش

 

پس کوچه‌های سنگریز متصل را

می‌رفت با دلواپسی تا انتهایش

 

دارالاماره بهترین جای تماشاست

به‌به به حسن انتخاب چشم‌هایش

 

تا که نماز شرعی خود را بخواند

باید بگردانند سمت کربلایش

 

نماز شرعی

در کوچه‌ها پیچید بوی آشنایش

بوی غریبی نگاه ردّ پایش

 

در کوچه‌ای که جبرئیل عرش پیما

می‌آمد از آنجا صدای بال‌هایش

 

وقتی اذان می‌داد در محراب کوفه

بوی ولایت پخش می‌شد با صدایش

 

 در پیشواز غربت خود اشک می‌ریخت

از آسمان چشم‌های با خدایش

 

در مغرب این کوچه‌های ناهماهنگ

دیگر نمی‌بیند کسی را تا عشایش

 

بر خاک پای محمل فردای زینب

عرض ارادت می‌کند دست عبایش

 

پس کوچه‌های سنگریز متصل را

می‌رفت با دلواپسی تا انتهایش

 

دارالاماره بهترین جای تماشاست

به‌به به حسن انتخاب چشم‌هایش

 

تا که نماز شرعی خود را بخواند

باید بگردانند سمت کربلایش

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×