- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۰/۰۱
- بازدید: ۱۷۷۸
- شماره مطلب: ۲۳۹۷
-
چاپ
شب فراق
مگر که منتظر یک خبر نبودی تو؟
مگر که منتظر تشت زر نبودی تو؟
تو که ستارهترینی در این خرابه، چرا
شب فراق تو بودی، سحر نبودی تو
بگو به خیل نفهمان که اصل کرببلا
نمیرسید به جایی اگر نبودی تو
خمیده، دست به پهلو، سه ساله بانویی
چگونه فکر کنم پشت در نبودی تو؟
چهار تیر سه شعبه به دست حرمله بود
هزار شکر که اصلا پسر نبودی تو
صفر رسید پدر جان و تازه فهمیدم
دروغ بوده و اصلا سفر نبودی تو
به دست سنگ سرم را نشانه رفت کسی
گمان کنم سر آن رهگذر نبودی تو
تو را به من که ندادند با غضب گفتم
به نیزه دار: مگر که پدر نبودی تو
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
شب فراق
مگر که منتظر یک خبر نبودی تو؟
مگر که منتظر تشت زر نبودی تو؟
تو که ستارهترینی در این خرابه، چرا
شب فراق تو بودی، سحر نبودی تو
بگو به خیل نفهمان که اصل کرببلا
نمیرسید به جایی اگر نبودی تو
خمیده، دست به پهلو، سه ساله بانویی
چگونه فکر کنم پشت در نبودی تو؟
چهار تیر سه شعبه به دست حرمله بود
هزار شکر که اصلا پسر نبودی تو
صفر رسید پدر جان و تازه فهمیدم
دروغ بوده و اصلا سفر نبودی تو
به دست سنگ سرم را نشانه رفت کسی
گمان کنم سر آن رهگذر نبودی تو
تو را به من که ندادند با غضب گفتم
به نیزه دار: مگر که پدر نبودی تو