مشخصات شعر

شب فراق

 

مگر که منتظر یک خبر نبودی تو؟

مگر که منتظر تشت زر نبودی تو؟

 

تو که ستاره‌ترینی در این خرابه، چرا

شب فراق تو بودی، سحر نبودی تو

 

بگو به خیل نفهمان که اصل کرببلا

نمی‌رسید به جایی اگر نبودی تو

 

خمیده، دست به پهلو، سه ساله بانویی

چگونه فکر کنم پشت در نبودی تو؟

 

چهار تیر سه شعبه به دست حرمله بود

هزار شکر که اصلا پسر نبودی تو

 

صفر رسید پدر جان و تازه فهمیدم

دروغ بوده و اصلا سفر نبودی تو

 

به دست سنگ سرم را نشانه رفت کسی

گمان کنم سر آن رهگذر نبودی تو

 

تو را به من که ندادند با غضب گفتم

به نیزه دار: مگر که پدر نبودی تو

 

شب فراق

 

مگر که منتظر یک خبر نبودی تو؟

مگر که منتظر تشت زر نبودی تو؟

 

تو که ستاره‌ترینی در این خرابه، چرا

شب فراق تو بودی، سحر نبودی تو

 

بگو به خیل نفهمان که اصل کرببلا

نمی‌رسید به جایی اگر نبودی تو

 

خمیده، دست به پهلو، سه ساله بانویی

چگونه فکر کنم پشت در نبودی تو؟

 

چهار تیر سه شعبه به دست حرمله بود

هزار شکر که اصلا پسر نبودی تو

 

صفر رسید پدر جان و تازه فهمیدم

دروغ بوده و اصلا سفر نبودی تو

 

به دست سنگ سرم را نشانه رفت کسی

گمان کنم سر آن رهگذر نبودی تو

 

تو را به من که ندادند با غضب گفتم

به نیزه دار: مگر که پدر نبودی تو

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×