مشخصات شعر

غربت من عصر عاشورا بود

 

کاش می‌شد همره باد صبا

پر کشم تا آستان مجتبی

 

گوش بسپارم به آه و ناله‌اش

شکوه‌های داغ چندین ساله‌اش

 

شکوه‌ها از تلخی زخم زبان

تلخ تر از امت نامهربان

 

ساقی امشب ساغر زهری بده

لطف پنهان در دل قهری بده

 

عاقبت زخم زبانم می‌کشد

امت نامهربانم می‌کشد

 

غربت من عصر عاشورا بود

در اسیری زینبم تنها بود

 

مرغ دل یک بام دارد، دو هوا

گه مدینه می‌رود گه نینوا

 

این اسیر بند قاف و شین و عین

گاه می‌گوید حسن گاهی حسین

 

می‌پرد گاهی به گلزار بقیع

می‌نشیند پشت دیوار بقیع

 

می‌نهد سر بر سر زانوی دین

اشک ریزان درغم بانوی دین

 

عرضه می‌دارد که ای شهر رسول

در کجا مخفی بود قبر بتول

 

از تمام نخل‌ها پرسیده‌ام

آری اما پاسخی نشنیده‌ام

 

با امیرالمؤمنین روحی فداک

آسمان را دفن کردی زیر خاک

 

آه را در دل نهان کردی چرا

ماه را در گل نهان کری چرا

 

یا علی جان تربت زهرا کجاست؟

یادگار غربت زهرا کجاست؟

 

تا ز نورش دیده را روشن کنم

بر مزارش شعله‌ها بر تن کنم

 

آه از آن ساعت که آتش در گرفت

جام را از ساقی کوثر گرفت

 

یاد پهلویش نمازم را شکست

فرصت راز و نیازم را شکست

 

آهِ زهرا تا ابد جاری بود

دست مولا تشنۀ یاری بود

 

چون علی شد بی کس و بی هم نفس

گفت یا زینب به فریادم برس

غربت من عصر عاشورا بود

 

کاش می‌شد همره باد صبا

پر کشم تا آستان مجتبی

 

گوش بسپارم به آه و ناله‌اش

شکوه‌های داغ چندین ساله‌اش

 

شکوه‌ها از تلخی زخم زبان

تلخ تر از امت نامهربان

 

ساقی امشب ساغر زهری بده

لطف پنهان در دل قهری بده

 

عاقبت زخم زبانم می‌کشد

امت نامهربانم می‌کشد

 

غربت من عصر عاشورا بود

در اسیری زینبم تنها بود

 

مرغ دل یک بام دارد، دو هوا

گه مدینه می‌رود گه نینوا

 

این اسیر بند قاف و شین و عین

گاه می‌گوید حسن گاهی حسین

 

می‌پرد گاهی به گلزار بقیع

می‌نشیند پشت دیوار بقیع

 

می‌نهد سر بر سر زانوی دین

اشک ریزان درغم بانوی دین

 

عرضه می‌دارد که ای شهر رسول

در کجا مخفی بود قبر بتول

 

از تمام نخل‌ها پرسیده‌ام

آری اما پاسخی نشنیده‌ام

 

با امیرالمؤمنین روحی فداک

آسمان را دفن کردی زیر خاک

 

آه را در دل نهان کردی چرا

ماه را در گل نهان کری چرا

 

یا علی جان تربت زهرا کجاست؟

یادگار غربت زهرا کجاست؟

 

تا ز نورش دیده را روشن کنم

بر مزارش شعله‌ها بر تن کنم

 

آه از آن ساعت که آتش در گرفت

جام را از ساقی کوثر گرفت

 

یاد پهلویش نمازم را شکست

فرصت راز و نیازم را شکست

 

آهِ زهرا تا ابد جاری بود

دست مولا تشنۀ یاری بود

 

چون علی شد بی کس و بی هم نفس

گفت یا زینب به فریادم برس

۱ نظر
 
  • پارسا ۱۳۹۷/۱۱/۱۹

    با سلام و عرض ادب این شعر را مرحوم استاد آقاسی خوانده اند .... نمیدانم شاعرش هم خود ایشان هست یا خیر ... التماس دعا یاعلی

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×