مشخصات شعر

فرمانروای فرات

چو برقی از نیام باد آمد

ز قعر آهن و پولاد آمد

 

فراتی می­‌خرامد در خروشش

به صحرا جوش جوشن شد ز جوشش

 

به مژگانش هزاران تیر دارد

به هر ابرو دوصد شمشیر دارد

 

چه تیغ زخم  تمثالی­ است با او

عجب خطّی، عجب خالی­ است با او

 

ز خورشیدش، مگر دانی نظر را

ببین آیینۀ  شمس و قمر را

 

ز تیغش حسن عالم آب خورده

ز رویش آسمان مهتاب خورده

 

چو عشق آید مبدل شد غرض­‌ها

فدای جوهر تیغش عرض‌­ها

 

جنون، توفانی جذر و مد او

رشادت چیست؟ شمشادِ قد او

 

امیر لشکر آب حیات است

علمدار تمام کائنات است

 

ز تیغش خاطر سرها پریشان

ز خوففش، خواب خنجرها پریشان

 

ببین طاووس را درج پلنگش

هم از غیرت هم از شرم است رنگش

 

چو گل، عاشق، چو شبنم شرمگین است

حدیث لاله عبّاسی، همین است

 

به دل دارم هنوز این آرزو را

که بوسم حلقۀ درگاه او را

 

بخوانم با زبان­‌های فصیحش

گلاب اشک ریزم بر ضریحش

 

هزاران شعله احساسم بگیرد

ز دل عبّاس، عبّاسم بگیرد

 

مرادم را بگیرم از لبانش

بگیرم نامۀ شوق از زبانش

 

سیه مستت کند جام ابوالفضل

چه افسونی­ است از نام ابوالفضل

 

نمی‌بینی اسد، غالب‌­تر از او

علی ابن ابیطالب‌­تر از او

فرمانروای فرات

چو برقی از نیام باد آمد

ز قعر آهن و پولاد آمد

 

فراتی می­‌خرامد در خروشش

به صحرا جوش جوشن شد ز جوشش

 

به مژگانش هزاران تیر دارد

به هر ابرو دوصد شمشیر دارد

 

چه تیغ زخم  تمثالی­ است با او

عجب خطّی، عجب خالی­ است با او

 

ز خورشیدش، مگر دانی نظر را

ببین آیینۀ  شمس و قمر را

 

ز تیغش حسن عالم آب خورده

ز رویش آسمان مهتاب خورده

 

چو عشق آید مبدل شد غرض­‌ها

فدای جوهر تیغش عرض‌­ها

 

جنون، توفانی جذر و مد او

رشادت چیست؟ شمشادِ قد او

 

امیر لشکر آب حیات است

علمدار تمام کائنات است

 

ز تیغش خاطر سرها پریشان

ز خوففش، خواب خنجرها پریشان

 

ببین طاووس را درج پلنگش

هم از غیرت هم از شرم است رنگش

 

چو گل، عاشق، چو شبنم شرمگین است

حدیث لاله عبّاسی، همین است

 

به دل دارم هنوز این آرزو را

که بوسم حلقۀ درگاه او را

 

بخوانم با زبان­‌های فصیحش

گلاب اشک ریزم بر ضریحش

 

هزاران شعله احساسم بگیرد

ز دل عبّاس، عبّاسم بگیرد

 

مرادم را بگیرم از لبانش

بگیرم نامۀ شوق از زبانش

 

سیه مستت کند جام ابوالفضل

چه افسونی­ است از نام ابوالفضل

 

نمی‌بینی اسد، غالب‌­تر از او

علی ابن ابیطالب‌­تر از او

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×