مشخصات شعر

زخم

دل پر از زخم، نفس زخم، رگ حنجر زخم

گوشه‌ای درته گودال، لب حنجر زخم

 

آسمان پر شده از سر، سر بر نیزه شده

پیکری روی زمین بی سر و، سرتاسر زخم

 

 

نیزه و تیر و سنان ها همه هم دست شدند

پس تنی ماند اگر ، ماند ز یک لشگر زخم

 

فقط از اسب زمین خوردن او کافی بود

پس چه آورده به روز جگر مادر، زخم؟

 

خواهرش معجر اگر داشت به زخمش می‌بست

این همه خاک نمی‌ریخت به سر، برهر زخم

 

زخم طفلان همه‌اش زیر سر آتش بود

خیمه می‌سوخت و شد همدم خاکستر زخم

 

خون ِ بر چوبۀ محمل چقَدَر معنا داشت

سر که بی سایۀ سر ماند، همان بهتر زخم

زخم

دل پر از زخم، نفس زخم، رگ حنجر زخم

گوشه‌ای درته گودال، لب حنجر زخم

 

آسمان پر شده از سر، سر بر نیزه شده

پیکری روی زمین بی سر و، سرتاسر زخم

 

 

نیزه و تیر و سنان ها همه هم دست شدند

پس تنی ماند اگر ، ماند ز یک لشگر زخم

 

فقط از اسب زمین خوردن او کافی بود

پس چه آورده به روز جگر مادر، زخم؟

 

خواهرش معجر اگر داشت به زخمش می‌بست

این همه خاک نمی‌ریخت به سر، برهر زخم

 

زخم طفلان همه‌اش زیر سر آتش بود

خیمه می‌سوخت و شد همدم خاکستر زخم

 

خون ِ بر چوبۀ محمل چقَدَر معنا داشت

سر که بی سایۀ سر ماند، همان بهتر زخم

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×