- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۸/۰۲
- بازدید: ۱۵۴۱
- شماره مطلب: ۲۲۲۹
-
چاپ
روی خاکها...
هی مصیبت میشود تکرار روی خاکها
آسمان جامانده است انگار روی خاکها
باورش سخت است اما این وداع آخر است
پشت یک لبخند معنیدار روی خاکها
از اذان تا خلسههای عشق در خون و عطش
هی تلاوت میشود ایثار روی خاکها
پشت هر «الله اکبر» عشق نازل میشود
خسته و آشفته و بیمار روی خاکها
نیزهها و سنگها و تیرها دنبال هم
بر گلسرخی شده آوار روی خاکها
زیر پای اسبها و یورش جلادهاست
ماه افتاده است در انظار روی خاکها
از پدرها و پسرها رد خون جامانده است
لابلای آتش و نیزار روی خاکها
از همان روزی که در پهلوی زهرا را شکست
هی مصیبت میشود تکرار روی خاکها
-
خون خروشان
آشفته و تبدار و برافروختهاند
در آتش اشتیاق تو سوختهاند
امروز فرشتهها به گنجینۀ عرش
از خون خروشان تو اندوختهاند
-
جزیرۀ خون
آشفتگی از نگاه مجنون پیداست
از آتش گونههای گلگون پیداست
از دورترین نقطه به او خیره شوید
مانند جزیرهای که در خون پیداست
-
پرواز به آزادگیات میبالد
دریای دلت راهی ساحلها شد
دست تو کلید حل مشکلها شد
پرواز به آزادگیات میبالد
عشقت سند سلامت دلها شد
-
کتاب عاشورا
یک جرعه نخورد تا نفس تازه کند
برداشت عَلَم که عشق، اندازه کند
میخواست خدا کتاب عاشورا را
با دست به خون نشسته شیرازه کند
روی خاکها...
هی مصیبت میشود تکرار روی خاکها
آسمان جامانده است انگار روی خاکها
باورش سخت است اما این وداع آخر است
پشت یک لبخند معنیدار روی خاکها
از اذان تا خلسههای عشق در خون و عطش
هی تلاوت میشود ایثار روی خاکها
پشت هر «الله اکبر» عشق نازل میشود
خسته و آشفته و بیمار روی خاکها
نیزهها و سنگها و تیرها دنبال هم
بر گلسرخی شده آوار روی خاکها
زیر پای اسبها و یورش جلادهاست
ماه افتاده است در انظار روی خاکها
از پدرها و پسرها رد خون جامانده است
لابلای آتش و نیزار روی خاکها
از همان روزی که در پهلوی زهرا را شکست
هی مصیبت میشود تکرار روی خاکها