مشخصات شعر

حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم

آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم

با ناله‌های خویش دلت را رضا کنم

 

احرام بسته‌ات نشدم مثل حاجیان

دل را چگونه با عرفه آشنا کنم

 

ای کاش مَحرم جبل الرحمه‌ات شوم

تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم

 

تَرویه چیست؟ روز گرفتاری شماست

کاش ای غریب درد شما را دوا کنم

 

یک عمر از عطای تو حاجت روا شدم

روزی رسد که حاجتتان را روا کنم

 

آخر گدای سامره مَرد خدا شود

یعنی به جای غیر، شما را صدا کنم

 

آقا منم غلام سیاه سپاه تو

ناقابل است جان من، اما فدا کنم

 

آنان که بر علیه تو شمشیر بسته‌اند

با اذن تو سر از تن آنها جدا کنم

 

هرگاه تو اجازه دهی می‌زنم به خط

کز مشرکین برائت خود بر ملا کنم

 

عمری است، من که گریه کنِ بی کفن شدم

حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم

 

با روضه‌های قافله دل‌های خسته را

ارباب اگر اراده کند، کربلا کنم

حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم

آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم

با ناله‌های خویش دلت را رضا کنم

 

احرام بسته‌ات نشدم مثل حاجیان

دل را چگونه با عرفه آشنا کنم

 

ای کاش مَحرم جبل الرحمه‌ات شوم

تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم

 

تَرویه چیست؟ روز گرفتاری شماست

کاش ای غریب درد شما را دوا کنم

 

یک عمر از عطای تو حاجت روا شدم

روزی رسد که حاجتتان را روا کنم

 

آخر گدای سامره مَرد خدا شود

یعنی به جای غیر، شما را صدا کنم

 

آقا منم غلام سیاه سپاه تو

ناقابل است جان من، اما فدا کنم

 

آنان که بر علیه تو شمشیر بسته‌اند

با اذن تو سر از تن آنها جدا کنم

 

هرگاه تو اجازه دهی می‌زنم به خط

کز مشرکین برائت خود بر ملا کنم

 

عمری است، من که گریه کنِ بی کفن شدم

حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم

 

با روضه‌های قافله دل‌های خسته را

ارباب اگر اراده کند، کربلا کنم

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×