- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۵/۳۰
- بازدید: ۲۴۴۸
- شماره مطلب: ۲۱۵۰
-
چاپ
حسین فاطمه، تو چیز دیگری
پای قلم دوباره رسیده سر قرار
ای آسمان به دفتر شعرم غزل ببار
تندیس دلربایی و ای منتهای عشق
لطفی کن و به خانۀ چشمم قدم گذار
امشب برای بوسه به جای قدوم تو
قلب فرشتهها همه بی تاب و بیقرار
در پای گاهوارۀ تو فطرس ملک
دل در دلش نبود و نگاهش به انتظار
بالی شکسته دارد و چشمان ملتمس
گشته دخیل روی تو ای یار گلعذار
آنقدر بال و پر روی قنداقهات کشید
آخر شفا گرفت ز دستانت ای نگار
بنگر چگونه دور تو پرواز میکند
آری خدا به خلقت تو ناز میکند
در پیش ماه بس که زلال و منوری
شایستهتر به گفتن الله اکبری
در برق چشمهای شما هیبت علی است
پیوستگی بین دو ابروت حیدری
خیره شده به سمت شما چشم عرشیان
وقتی به خواب ناز در آغوش مادری
باید پدر عقیقه کند هرچه زودتر
از ترس چشم زخم و نظر، بس که محشری
هر چند این قبیله همه نور واحدند
اما حسین فاطمه، تو چیز دیگری
گاهی تو دلبری کنی و لحظهای حسن
خورده به پای نام شما مهر دلبری
مادر همیشه همدم تنهایی تو بود
سرگرم در سرودن لالایی تو بود
هر دم در آستانۀ عشقت گدا شدم
از معصیت رها شدم و با خدا شدم
معجون شیر مادر و اشک عزایتان
بر جان من نشست و به تو مبتلا شدم
آندم که تربت تو به کامم گذاشتند
دلدادۀ تو و غم کرب و بلا شدم
با واژههای: بر لب خشکیدهات سلام
با ماجرای تشنگیات آشنا شدم
هر دفعه بر در تو زمین خورده آمدم
در زیر پرچم و علمت باز پا شدم
دیدم که بسته شد در رحمت بر روی من
وقتی به قدر یک نفس از تو جدا شدم
رویای بیکرانه و شیرین هر شبی
آقای ذره پرور و سالار زینبی
بر روی برگ برگ غزل جای شبنم است
اشکت به زخمهای دلم مثل مرهم است
زهرا نگاه کرده به من نوکرت شدم
جنس دل و تراشۀ این سینه از غم است
دار و ندارتان همگی خرج من شده
گر جان دهیم پای عزاداریت کم است
اینجا چه خوب باشی و بد راه می دهند
طرز خرید کردن ارباب درهم است
هر ساله شال و بیرق و پیراهن سیاه
چشم انتظار دیدن ماه محرم است
نقش است بر کتیبۀ دل شعر محتشم
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
مسلم بگو به فاطمه دل زیر دین توست
«این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست»
-
خورشید محو سجدۀ طولانی تو بود
ای مظهر نجابت و اخلاص و سادگی
ای اسوۀ یگانگی و ایستادگی
عرش خدا ندیده به پای تواضعت
اینگونه ساده با نسب شاهزادگی
-
به یاد کرب وبلا و غروب عاشورا
حریم سینۀ من در شراره افتاده
در انعکاس نگاهم ستاره افتاده
زحجلهگاه لبم خون تازه میریزد
دگر نفس زدنم در شماره افتاده
شکست حجمۀ بغض گلو گرفتۀ من
به یاد خاطرههایی دوباره افتاده
-
بابا ببین شبیه زنی سالخوردهام
بابا نگاه پر شررم درد میکند
قلب حزین و شعلهورم درد میکند
از بس برای دیدن تو گریه کردهام
چشمان خیس و پلک ترم درد میکند
حسین فاطمه، تو چیز دیگری
پای قلم دوباره رسیده سر قرار
ای آسمان به دفتر شعرم غزل ببار
تندیس دلربایی و ای منتهای عشق
لطفی کن و به خانۀ چشمم قدم گذار
امشب برای بوسه به جای قدوم تو
قلب فرشتهها همه بی تاب و بیقرار
در پای گاهوارۀ تو فطرس ملک
دل در دلش نبود و نگاهش به انتظار
بالی شکسته دارد و چشمان ملتمس
گشته دخیل روی تو ای یار گلعذار
آنقدر بال و پر روی قنداقهات کشید
آخر شفا گرفت ز دستانت ای نگار
بنگر چگونه دور تو پرواز میکند
آری خدا به خلقت تو ناز میکند
در پیش ماه بس که زلال و منوری
شایستهتر به گفتن الله اکبری
در برق چشمهای شما هیبت علی است
پیوستگی بین دو ابروت حیدری
خیره شده به سمت شما چشم عرشیان
وقتی به خواب ناز در آغوش مادری
باید پدر عقیقه کند هرچه زودتر
از ترس چشم زخم و نظر، بس که محشری
هر چند این قبیله همه نور واحدند
اما حسین فاطمه، تو چیز دیگری
گاهی تو دلبری کنی و لحظهای حسن
خورده به پای نام شما مهر دلبری
مادر همیشه همدم تنهایی تو بود
سرگرم در سرودن لالایی تو بود
هر دم در آستانۀ عشقت گدا شدم
از معصیت رها شدم و با خدا شدم
معجون شیر مادر و اشک عزایتان
بر جان من نشست و به تو مبتلا شدم
آندم که تربت تو به کامم گذاشتند
دلدادۀ تو و غم کرب و بلا شدم
با واژههای: بر لب خشکیدهات سلام
با ماجرای تشنگیات آشنا شدم
هر دفعه بر در تو زمین خورده آمدم
در زیر پرچم و علمت باز پا شدم
دیدم که بسته شد در رحمت بر روی من
وقتی به قدر یک نفس از تو جدا شدم
رویای بیکرانه و شیرین هر شبی
آقای ذره پرور و سالار زینبی
بر روی برگ برگ غزل جای شبنم است
اشکت به زخمهای دلم مثل مرهم است
زهرا نگاه کرده به من نوکرت شدم
جنس دل و تراشۀ این سینه از غم است
دار و ندارتان همگی خرج من شده
گر جان دهیم پای عزاداریت کم است
اینجا چه خوب باشی و بد راه می دهند
طرز خرید کردن ارباب درهم است
هر ساله شال و بیرق و پیراهن سیاه
چشم انتظار دیدن ماه محرم است
نقش است بر کتیبۀ دل شعر محتشم
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
مسلم بگو به فاطمه دل زیر دین توست
«این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست»
سلام بر حسین فاطمه