- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۶/۲۹
- بازدید: ۱۶۰۲
- شماره مطلب: ۲۱۴۴
-
چاپ
یادگاری ز لالههای عطش
تو که بر چشم خلق جا داری
نوری و جلوۀ خدا داری
نور چشمان حضرت سجاد
ریشه در باغ هل اتی داری
ثمر نخل احمدی که نسب
ز حسین و ز مجتبی داری
پسر سیّد البُکاء هستی
سرگذشتی پر از بلا داری
یادگاری ز لالههای عطش
بر دلت داغ کربلا داری
تو غروب سپیده را دیدی
عمّۀ قد خمیده را دیدی
همه جا گرد غصه پاشیدند
با سر تیغ و نیزه گل چیدند
دستهای سیاه بر سر تو
سنگهای کبود باریدند
چشمهایی که گریه میکردند
سیلی و تازیانه میدیدند
مردم کوچۀ یهودیها
دور سرها مدام رقصیدند
بی ابالفضل، کودکان یتیم
روی خشت خرابه خوابیدند
این همه غم که بر سرت آمد
کودکیِ تو را رقم میزد
-
کاش قرآن به سر بگیرم من
سفرهدار خدا، امام زمان
دگر امشب بیا امام زمان
شب قدر است هر کجا هستی
التماس دعا، امام زمان
-
مژدۀ سحر
وقت عشق است، چشم تر بدهید
شمعها مژدۀ سحر بدهید
کار دل گیر یک نگاه شماست
بر مناجات من اثر بدهید -
راهی خاک کرب و بلایم نمیکنی؟
با اینکهپر شده قلم از واژههای تو
طبعم نمیکشد چه بگویم برای تو
لکنت گرفته است زبان قصیدهام
ماندم چگونه شعر بریزم به پای تو!
جامانده از شتاب تو این پای ناتوان
دستم نمیرسد به غبار عبای تو
یادگاری ز لالههای عطش
تو که بر چشم خلق جا داری
نوری و جلوۀ خدا داری
نور چشمان حضرت سجاد
ریشه در باغ هل اتی داری
ثمر نخل احمدی که نسب
ز حسین و ز مجتبی داری
پسر سیّد البُکاء هستی
سرگذشتی پر از بلا داری
یادگاری ز لالههای عطش
بر دلت داغ کربلا داری
تو غروب سپیده را دیدی
عمّۀ قد خمیده را دیدی
همه جا گرد غصه پاشیدند
با سر تیغ و نیزه گل چیدند
دستهای سیاه بر سر تو
سنگهای کبود باریدند
چشمهایی که گریه میکردند
سیلی و تازیانه میدیدند
مردم کوچۀ یهودیها
دور سرها مدام رقصیدند
بی ابالفضل، کودکان یتیم
روی خشت خرابه خوابیدند
این همه غم که بر سرت آمد
کودکیِ تو را رقم میزد