مشخصات شعر

کی با کبوتران حرم کربلا روم؟

 

شب بود و شور بود و سلام فرشته‌ها

از عرش تا به فرش، قیام فرشته‌ها

باران شوق بود و امام فرشته‌ها

شب بود و گرم سجده تمام فرشته‌ها

 

قلب فرشته‌ها پر عطر خدا شده

امشب خدا اسیر نگاه رضا شده

 

موج کرم به اوج تلاطم رسیده است

ناز و نماز و شوق و تبسم رسیده است

داوود عاشقی به ترنّم رسیده است

کعبه کجاست؟ قبلۀ هفتم رسیده است

 

گویی خدا تمامی خود را کشیده است

پیش از ازل که روی رضا را کشیده است

 

موسی گدای خانۀ موسای مرتضی است

عیسی دخیل جلوۀ سینای مرتضی است

امشب شب تبسّم زهرای مرتضی است

آئینۀ شکوه سراپای مرتضی است

 

گیرم بهشت مست می حوض کوثر است

فوّاره‌های صحن رضا دیدنی‌تر است

 

هر پنجه‌ای که شانه‌ی گیسو نمی‌شود

هر قبله‌ای که گوشۀ ابرو نمی‌شود

هر جذبه‌ای که عکس هوالهو نمی‌شود

هر دلبری که ضامن آهو نمی‌شود

 

پا می‌نهد به بال ملک هرکه یاد اوست

تا جبرئیل، خادم باب‌الجواد اوست

 

زلفی گشوده و دل شیدا نمانده است

در ازدحام، جای تماشا نمانده است

مجنون که هیچ، رونق لیلا نمانده است

سر را بریده‌اند، زلیخا نمانده است

 

باغ بهشت کاشی گلدسته‌های اوست

عباس دل سپردۀ دارالشفای اوست

 

در برکه‌ها تموّج دریایی‌اش ببین

در آسمان شکوه اهورایی‌اش ببین

در قلب طوس سفرۀ زهرایی‌اش ببین

خانه به خانه سایۀ آقایی‌اش ببین

 

خورشید اگر نگاه به ایوان طلا کند

باید غبار گردد و کارش رها کند

 

نقّاره می‌زنند مسیحی شفا گرفت

نقّاره می‌زنند خلیلی عطا گرفت

نقّاره می‌زنند کلیمی بها گرفت

یوسف دوباره سرمه ز پایین پا گرفت

 

با دست‌های لطف تو آزاد می‌شویم

وقتی دخیل پنجره فولاد می‌شویم

 

با گوشه‌چشم، تا که نگاهی به ما کنی

کار هزار معجزه و کیمیا کنی

مشکل بهانه است که ما را صدا کنی

تا کاسه‌های خالی ما را طلا کنی

 

جز گوشه‌های صحن تو آقا کجا روم

کی با کبوتران حرم کربلا روم؟

 

کی با کبوتران حرم کربلا روم؟

 

شب بود و شور بود و سلام فرشته‌ها

از عرش تا به فرش، قیام فرشته‌ها

باران شوق بود و امام فرشته‌ها

شب بود و گرم سجده تمام فرشته‌ها

 

قلب فرشته‌ها پر عطر خدا شده

امشب خدا اسیر نگاه رضا شده

 

موج کرم به اوج تلاطم رسیده است

ناز و نماز و شوق و تبسم رسیده است

داوود عاشقی به ترنّم رسیده است

کعبه کجاست؟ قبلۀ هفتم رسیده است

 

گویی خدا تمامی خود را کشیده است

پیش از ازل که روی رضا را کشیده است

 

موسی گدای خانۀ موسای مرتضی است

عیسی دخیل جلوۀ سینای مرتضی است

امشب شب تبسّم زهرای مرتضی است

آئینۀ شکوه سراپای مرتضی است

 

گیرم بهشت مست می حوض کوثر است

فوّاره‌های صحن رضا دیدنی‌تر است

 

هر پنجه‌ای که شانه‌ی گیسو نمی‌شود

هر قبله‌ای که گوشۀ ابرو نمی‌شود

هر جذبه‌ای که عکس هوالهو نمی‌شود

هر دلبری که ضامن آهو نمی‌شود

 

پا می‌نهد به بال ملک هرکه یاد اوست

تا جبرئیل، خادم باب‌الجواد اوست

 

زلفی گشوده و دل شیدا نمانده است

در ازدحام، جای تماشا نمانده است

مجنون که هیچ، رونق لیلا نمانده است

سر را بریده‌اند، زلیخا نمانده است

 

باغ بهشت کاشی گلدسته‌های اوست

عباس دل سپردۀ دارالشفای اوست

 

در برکه‌ها تموّج دریایی‌اش ببین

در آسمان شکوه اهورایی‌اش ببین

در قلب طوس سفرۀ زهرایی‌اش ببین

خانه به خانه سایۀ آقایی‌اش ببین

 

خورشید اگر نگاه به ایوان طلا کند

باید غبار گردد و کارش رها کند

 

نقّاره می‌زنند مسیحی شفا گرفت

نقّاره می‌زنند خلیلی عطا گرفت

نقّاره می‌زنند کلیمی بها گرفت

یوسف دوباره سرمه ز پایین پا گرفت

 

با دست‌های لطف تو آزاد می‌شویم

وقتی دخیل پنجره فولاد می‌شویم

 

با گوشه‌چشم، تا که نگاهی به ما کنی

کار هزار معجزه و کیمیا کنی

مشکل بهانه است که ما را صدا کنی

تا کاسه‌های خالی ما را طلا کنی

 

جز گوشه‌های صحن تو آقا کجا روم

کی با کبوتران حرم کربلا روم؟

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×