- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۵/۰۵
- بازدید: ۹۸۰۱
- شماره مطلب: ۲۰۷۴
-
چاپ
ای تن خسته به گودال...
ای تن خسته به گودال، زپا افتاده
تنت اینجاست سرت پس به کجا افتاده
هیچکس این بدن خُرد تو را جمع نکرد
بس که اعضاء ز اعضاء جدا افتاده
این تن از هر طرف انگار به غارت رفته
زیر نعشت مچ دست و مچ پا افتاده
دست بر شال کمربند گرفتی از چه؟
بر تنت جای سم اسب چرا افتاده
استخوانهای شکسته همه بیرون زدهاند
دندۀ پهلویت انگار که جا افتاده
خودنماییِ کف چکمه مرا کشت حسین
چقدر بر بدنت پنجه و پا افتاده
با گلوی تو چه کرده است مگر شمر لعین
بارها خنجرش انگار خطا افتاده
از چه انگشتر و انگشت تو پیدا نشود
ساربان نیست ولی دشنه به جا افتاده
بوی زهراست که در مقتل تو پیچیده
از نفس مادرم اینجا به خدا افتاده
-
سرمایۀ محبت
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد
در جان ماست محنت تو یا اباالجواد
با اذن فاطمه به دل ما رسیده است
سرمایۀ محبت تو یا اباالجواد
-
جگر تشنۀ او ذکر انا العطشان داشت
باز هم بر دل مظلوم، شرر افتاده
باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده
اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید
وسط حجره جواد است، به سر افتاده
-
بوی کربلا
در سینه دوباره ابتلا میآید
غم باز به اردوی ولا میآید
دلهای شکسته کاظمینی شده است
اینجاست که بوی کربلا میآید
-
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره حجرۀ دربسته، باز کرب و بلا
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره مارگزیده، دوباره پاره جگر
خدا! چه میگذرد بر جواد ابن رضا
ای تن خسته به گودال...
ای تن خسته به گودال، زپا افتاده
تنت اینجاست سرت پس به کجا افتاده
هیچکس این بدن خُرد تو را جمع نکرد
بس که اعضاء ز اعضاء جدا افتاده
این تن از هر طرف انگار به غارت رفته
زیر نعشت مچ دست و مچ پا افتاده
دست بر شال کمربند گرفتی از چه؟
بر تنت جای سم اسب چرا افتاده
استخوانهای شکسته همه بیرون زدهاند
دندۀ پهلویت انگار که جا افتاده
خودنماییِ کف چکمه مرا کشت حسین
چقدر بر بدنت پنجه و پا افتاده
با گلوی تو چه کرده است مگر شمر لعین
بارها خنجرش انگار خطا افتاده
از چه انگشتر و انگشت تو پیدا نشود
ساربان نیست ولی دشنه به جا افتاده
بوی زهراست که در مقتل تو پیچیده
از نفس مادرم اینجا به خدا افتاده