مشخصات شعر

کاش...

کاش می‌شد بنویسم که گرفتار شدم 
مثل خورشید گرفتار شب تار شدم

 
مرد این شهرم و بر پیرزنی مدیونم 
این هم از غربت من بود که ناچار شدم 


من نمی‌خواستم علّت دلواپسیِ_
_معجر زینب کبری شوم، انگار! شدم 


من بدهکاری خود را به همه پس دادم 
به تو اندازۀ یک شهر بدهکار شدم 


من در این خانه، تو در خانۀ خولی، تازه 
با تو همسایه دیوار به دیوار شدم 


کاش می‌شد بنویسم کفنی برداری
کفنی نیست اگر، پیرهنی برداری

کاش...

کاش می‌شد بنویسم که گرفتار شدم 
مثل خورشید گرفتار شب تار شدم

 
مرد این شهرم و بر پیرزنی مدیونم 
این هم از غربت من بود که ناچار شدم 


من نمی‌خواستم علّت دلواپسیِ_
_معجر زینب کبری شوم، انگار! شدم 


من بدهکاری خود را به همه پس دادم 
به تو اندازۀ یک شهر بدهکار شدم 


من در این خانه، تو در خانۀ خولی، تازه 
با تو همسایه دیوار به دیوار شدم 


کاش می‌شد بنویسم کفنی برداری
کفنی نیست اگر، پیرهنی برداری

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×