- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۶/۲۶
- بازدید: ۲۵۱۸
- شماره مطلب: ۲۰۳۲
-
چاپ
السلام ای زینت دوش حبیب
السلام ای زینت دوش حبیب
ناصر دین، آیۀ فتح القریب
السلام ای پیرهن غارت شده
زنده دین حق ز ایثارت شده
السلام ای آنکه دندانت شکست
سنگ، بر پیشانیات از کین نشست
السلام ای کشتۀ دور از وطن
جسم پاکت مانده بی غسل و کفن
گر نبودم کربلا یارت شوم
رونق گرمی بازارت شوم
گر نبودم جنگ با دشمن کنم
از حریمت دفع اَهریمن کنم
گر نبودم بر تنت تاب آورم
از برای شیرخوار آب آورم
تا بهای خون تو سازم طَلب
اشک میریزم برایت روز و شب
کی رود از یادم ای یکتا پرست
شمر روی سینهات از کین نشست
ناسپاسان حق تو نشناختند
بهر غارت بر خیامت تاختند
-
گل و گلاب
دختری را خانه در ویرانه بود
باده، اشک و چشم او، پیمانه بود
تشنه بود و سینهای پُردرد داشت
در درون سینه، آه سرد داشت
-
تاب مهجوری
ظهر عاشورا که پور بوتراب
تشنهلب افتاد بر روی تراب
در حرم بودش برادرزادهای
لالهرویی، عاشقی، آزادهای
-
ارمغان حسین
الهی! بهر قربانی به درگاهت، سر آوردم
نه تنها سر برایت بلکه از سر، بهتر آوردم
پی ابقای «قَد قامت»، به ظهر روز عاشورا
برای گفتن «الله اکبر»، اکبر آوردم
-
سبوی آبرو
«اشبهُالنّاس» رسول عالمین
زادهی لیلا، علیّ بن الحسین
از حرم آمد به صد جوش و خروش
با ادب در نزد پیر میفروش
السلام ای زینت دوش حبیب
السلام ای زینت دوش حبیب
ناصر دین، آیۀ فتح القریب
السلام ای پیرهن غارت شده
زنده دین حق ز ایثارت شده
السلام ای آنکه دندانت شکست
سنگ، بر پیشانیات از کین نشست
السلام ای کشتۀ دور از وطن
جسم پاکت مانده بی غسل و کفن
گر نبودم کربلا یارت شوم
رونق گرمی بازارت شوم
گر نبودم جنگ با دشمن کنم
از حریمت دفع اَهریمن کنم
گر نبودم بر تنت تاب آورم
از برای شیرخوار آب آورم
تا بهای خون تو سازم طَلب
اشک میریزم برایت روز و شب
کی رود از یادم ای یکتا پرست
شمر روی سینهات از کین نشست
ناسپاسان حق تو نشناختند
بهر غارت بر خیامت تاختند