- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۳/۲۸
- بازدید: ۳۰۴۳۸
- شماره مطلب: ۲۰۲۲
-
چاپ
به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان
خجلم وقت روضهخوانیها
باز هم سفرهات شده پهن و
سر سفره گدای تو آمد
به سرایت کریم بنده نواز
بندۀ پر خطای تو آمد
تو خودت دست من گرفتی و
پای مهمانیات کشاندی باز
گرچه یک سال معصیت کردم
از در خانهات نراندی باز
نظر از رحمتت نمودی و
چشم بر هر چه بود بستی تو
از در خانۀ به غیر خودت
ریسمان دلم گسستی نو
تو که گفتی بیا بیا من هم
آمدم آمدم اله من
بندهات بی کس است یا غفار
بگذر از این همه گناه من
آبرویم نمانده یا ستار
تو به رویم نیاور اعمالم
تا که فکر گذشته میافتم
میشود باز هم خراب حالم
بس که نادیدنی دو چشمم دید
دیدههایم دگر ندارد اشک
خجلم وقت روضه خوانیها
روضههای جگر در آر مشک
خجلم روضههای کرب و بلا
در دل من بدون رنگ شده
سینه زن بودهام ولی حالا
سینهام سینه نه که سنگ شده
آرزویم بود که در همه عمر
با تب و شور و شین گریه کنم
نه محرم، صفر، که در همه سال
من برای حسین گریه کنم
-
از کودکی برای غمش گریه کردهام
زینت گرفته هر سخنم با دم حسین
چون عطردان شده دهنم با دم حسین
از کودکی برای غمش گریه کردهام
تا روز مرگ سینه زنم با دم حسین
-
دل تو رفت به گودال کشتهای مظلوم
تو سرو بودی و حالا خمیدهای تنها
به دوش، بار مصیبت کشیدهای تنها
اگر که پیر شدی، علتش ز کودکی است
چهها گذشت به کوچه! چه دیدهای تنها؟
-
زینب ثانی
بانو! زبانزد است حیایی که داشتی
تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی
در آسمان حیدر و زهرا پریدهای
مهد کمال بود هوایی که داشتی
-
آهسته رو زمان ز خواهر جدا شدن
دیگر رسیده قصه به آخر... جدا شدن...
سخت است خواهری ز برادر جدا شدنبا دلهره کنون که بغل میکنی مرا
یعنی فراق، با دل مضطر جدا شدن
به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان
خجلم وقت روضهخوانیها
باز هم سفرهات شده پهن و
سر سفره گدای تو آمد
به سرایت کریم بنده نواز
بندۀ پر خطای تو آمد
تو خودت دست من گرفتی و
پای مهمانیات کشاندی باز
گرچه یک سال معصیت کردم
از در خانهات نراندی باز
نظر از رحمتت نمودی و
چشم بر هر چه بود بستی تو
از در خانۀ به غیر خودت
ریسمان دلم گسستی نو
تو که گفتی بیا بیا من هم
آمدم آمدم اله من
بندهات بی کس است یا غفار
بگذر از این همه گناه من
آبرویم نمانده یا ستار
تو به رویم نیاور اعمالم
تا که فکر گذشته میافتم
میشود باز هم خراب حالم
بس که نادیدنی دو چشمم دید
دیدههایم دگر ندارد اشک
خجلم وقت روضه خوانیها
روضههای جگر در آر مشک
خجلم روضههای کرب و بلا
در دل من بدون رنگ شده
سینه زن بودهام ولی حالا
سینهام سینه نه که سنگ شده
آرزویم بود که در همه عمر
با تب و شور و شین گریه کنم
نه محرم، صفر، که در همه سال
من برای حسین گریه کنم