- تاریخ انتشار: ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
- بازدید: ۱۶۹۴
- شماره مطلب: ۱۹۱
-
چاپ
حسینیه غم
حـتی خـدا مـیان حسـینیۀ غمـش
سوگند خورده است به ماه محرمش
شبهای قدر محترم و با فضیلتند
امّـا نمیرسند به شبهای مـاتمش
امروز نه، غروب همان سال شصت و یک
مـا را گـره زدنـد به نخهای پـرچمش
این دستمال گـریه پر از نـور میشود
وقتی به دست روضـۀ خورشید میدمش
چشمی که از برای تو گریان نمیشود
باید حـواله داد به دست جـهنمش
جانم فدای ِ محتشم خانوادهات
با این چه نوحه و چه عزا و چه ماتمش
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
حسینیه غم
حـتی خـدا مـیان حسـینیۀ غمـش
سوگند خورده است به ماه محرمش
شبهای قدر محترم و با فضیلتند
امّـا نمیرسند به شبهای مـاتمش
امروز نه، غروب همان سال شصت و یک
مـا را گـره زدنـد به نخهای پـرچمش
این دستمال گـریه پر از نـور میشود
وقتی به دست روضـۀ خورشید میدمش
چشمی که از برای تو گریان نمیشود
باید حـواله داد به دست جـهنمش
جانم فدای ِ محتشم خانوادهات
با این چه نوحه و چه عزا و چه ماتمش