مشخصات شعر

زبان حال امام علی (ع) در بستر شهادت

گذشت آب از سرم، اما تو با زینب مدارا کن

خدایا مشکل از کار منِ مشکل‌گشا وا کن

بُوَد درمان من زهرا، مرا مهمان زهرا کن

 

اجل از بعد زهرا منتظر بودم که برگردی

بیا امشب علی را بین شهر کوفه پیدا کن

 

من از تو یاد دارم فاطمه عجِّل وفاتی را

بیا مرگ مرا از حق به جای من تمنا کن

 

نشانِ من نمی‌‍دادی اگر آن روز رویت را

کنون رخسار سیلی خوردۀ خود را هویدا کن

 

طبیبم را بگو زینب که من دارو نمی‌خواهم

ز خاک چادر زهرا تو زخمم را مداوا کن

 

بدان ای کوفه هر چه خواستی بر من جفا کردی

گذشت آب از سرم اما، تو با زینب مدارا کن 

 

زبان حال امام علی (ع) در بستر شهادت

گذشت آب از سرم، اما تو با زینب مدارا کن

خدایا مشکل از کار منِ مشکل‌گشا وا کن

بُوَد درمان من زهرا، مرا مهمان زهرا کن

 

اجل از بعد زهرا منتظر بودم که برگردی

بیا امشب علی را بین شهر کوفه پیدا کن

 

من از تو یاد دارم فاطمه عجِّل وفاتی را

بیا مرگ مرا از حق به جای من تمنا کن

 

نشانِ من نمی‌‍دادی اگر آن روز رویت را

کنون رخسار سیلی خوردۀ خود را هویدا کن

 

طبیبم را بگو زینب که من دارو نمی‌خواهم

ز خاک چادر زهرا تو زخمم را مداوا کن

 

بدان ای کوفه هر چه خواستی بر من جفا کردی

گذشت آب از سرم اما، تو با زینب مدارا کن 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×