- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۴/۰۴
- بازدید: ۲۱۴۸
- شماره مطلب: ۱۸۰۹
-
چاپ
به مناسبت وفات حضرت خدیجه (س)
حسینِ بی کفنم را تویی نشان بانو
بهشت را مبر از خانه ناگهان بانو
برای بی کسیِ فاطمه بمان بانو
به جان دختر مظلومهات مرو از دست
مَساز اشک یتیمانه را روان بانو
بمان و فاطمه را خود عروس کن آری
که دختران همه محتاج مادران بانو
برای غربت من جان به لب شدی امّا
بدان که غربت زهراست بعد از آن بانو
به باغ یاسِ تو سیلی زدند، باور کن
بمان که یاس نمیرد جوان جوان بانو
میان این در و دیوار فضه را طَلَبد
مرو که مشکل او را کنی نهان بانو
بیا و یاریِ خود را تمام کن بر من
اگر چه هیچ نمانده تو را توان بانو
بمان برای همیشه، همیشه یارم باش
مرا هنوز غریب وطن بدان بانو
برای دین خدا هر چه داشتی دادی
جهادِ کامله کردی به مال و جان بانو
تو در محاصره درس مقاومت دادی
نداد کار تو تحریم را اَمان بانو
نمانده هیچ برایت که یک کفن بخری
عبای ختم رُسُل بر تو ارمغان بانو
فقط به بی کفنِ کربلا گریزی نیست
حسینِ بی کفنم را تویی نشان بانو
حسن غریب شود، ز حسین سَر بِبُرند
بمان و روضۀ سبطین را بخوان بانو
تو که به شِعبِ ابی طالب امتحان شدهای
مقاومت کن و تا کربلا بمان بانو
-
سرمایۀ محبت
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد
در جان ماست محنت تو یا اباالجواد
با اذن فاطمه به دل ما رسیده است
سرمایۀ محبت تو یا اباالجواد
-
جگر تشنۀ او ذکر انا العطشان داشت
باز هم بر دل مظلوم، شرر افتاده
باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده
اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید
وسط حجره جواد است، به سر افتاده
-
بوی کربلا
در سینه دوباره ابتلا میآید
غم باز به اردوی ولا میآید
دلهای شکسته کاظمینی شده است
اینجاست که بوی کربلا میآید
-
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره حجرۀ دربسته، باز کرب و بلا
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره مارگزیده، دوباره پاره جگر
خدا! چه میگذرد بر جواد ابن رضا
به مناسبت وفات حضرت خدیجه (س)
حسینِ بی کفنم را تویی نشان بانو
بهشت را مبر از خانه ناگهان بانو
برای بی کسیِ فاطمه بمان بانو
به جان دختر مظلومهات مرو از دست
مَساز اشک یتیمانه را روان بانو
بمان و فاطمه را خود عروس کن آری
که دختران همه محتاج مادران بانو
برای غربت من جان به لب شدی امّا
بدان که غربت زهراست بعد از آن بانو
به باغ یاسِ تو سیلی زدند، باور کن
بمان که یاس نمیرد جوان جوان بانو
میان این در و دیوار فضه را طَلَبد
مرو که مشکل او را کنی نهان بانو
بیا و یاریِ خود را تمام کن بر من
اگر چه هیچ نمانده تو را توان بانو
بمان برای همیشه، همیشه یارم باش
مرا هنوز غریب وطن بدان بانو
برای دین خدا هر چه داشتی دادی
جهادِ کامله کردی به مال و جان بانو
تو در محاصره درس مقاومت دادی
نداد کار تو تحریم را اَمان بانو
نمانده هیچ برایت که یک کفن بخری
عبای ختم رُسُل بر تو ارمغان بانو
فقط به بی کفنِ کربلا گریزی نیست
حسینِ بی کفنم را تویی نشان بانو
حسن غریب شود، ز حسین سَر بِبُرند
بمان و روضۀ سبطین را بخوان بانو
تو که به شِعبِ ابی طالب امتحان شدهای
مقاومت کن و تا کربلا بمان بانو