مشخصات شعر

به روی دوش علمـدار کـربلا، علمش

جمال غیب و شهود است اینکه می‌آید

تمـام رحمت و جود است اینکه می‌آید

 

شعیب و صالح و هود است اینکه می‌آید

عزیـز مصـر وجـود است ایـنکه می‌آید

 

زهـی بـه مرتبـه و عـزت پیامبـرش

سپاه بدر و احد ایستاده پشت سرش

 

تمـام عالـم ایجـاد مـی‌شود حـرمش

حرم گذاشته از دور دیـده بـر قـدمش

 

مسیح زنده کند باز، جان ز فیض دمش

به روی دوش علمـدار کـربلا، علمش

 

خـروش لشکر او انتقام خون خداست

نـدای حنجر خـونین سیـدالشهداست

 

نقاب غیبت خود را ز چهره باز کند

رخ نیـاز بـه درگـاه بــی‌نیـاز کند

 

مسیح پشت سر حضرتش نماز کند

برای بیعت او دست خـود دراز کند

 

نگه کنید شهیدان چه گونه سرمستند

برای یاری او زنده گشته، صف بستند

 

بیا که حجر ز هجر تو اشک می‌بارد

بیا که کعبه بـه دور سرت طواف آرد

 

بیا که بـر قـدمت رکن، دیده بگذارد

بیا که فاطمـه تنهـا تـو را تو را دارد

 

بیا که تا تو نیایی، زمان محرمِ توست

بیا که پیرهــن پـاره تو پرچم توست

 

بیا که قلب جهان بی قرار توست، بیا

بیا که چشم همه اشکبار توست، بیا

 

بیا که تیـغ خدا ذوالفقار توست، بیا

بیا که فاطمه چشم انتظار توست، بیا

 

بیا که میثم دل سوخته به محضر تو

گلاب اشک فشانَد به خاک مادر تو

 

به روی دوش علمـدار کـربلا، علمش

جمال غیب و شهود است اینکه می‌آید

تمـام رحمت و جود است اینکه می‌آید

 

شعیب و صالح و هود است اینکه می‌آید

عزیـز مصـر وجـود است ایـنکه می‌آید

 

زهـی بـه مرتبـه و عـزت پیامبـرش

سپاه بدر و احد ایستاده پشت سرش

 

تمـام عالـم ایجـاد مـی‌شود حـرمش

حرم گذاشته از دور دیـده بـر قـدمش

 

مسیح زنده کند باز، جان ز فیض دمش

به روی دوش علمـدار کـربلا، علمش

 

خـروش لشکر او انتقام خون خداست

نـدای حنجر خـونین سیـدالشهداست

 

نقاب غیبت خود را ز چهره باز کند

رخ نیـاز بـه درگـاه بــی‌نیـاز کند

 

مسیح پشت سر حضرتش نماز کند

برای بیعت او دست خـود دراز کند

 

نگه کنید شهیدان چه گونه سرمستند

برای یاری او زنده گشته، صف بستند

 

بیا که حجر ز هجر تو اشک می‌بارد

بیا که کعبه بـه دور سرت طواف آرد

 

بیا که بـر قـدمت رکن، دیده بگذارد

بیا که فاطمـه تنهـا تـو را تو را دارد

 

بیا که تا تو نیایی، زمان محرمِ توست

بیا که پیرهــن پـاره تو پرچم توست

 

بیا که قلب جهان بی قرار توست، بیا

بیا که چشم همه اشکبار توست، بیا

 

بیا که تیـغ خدا ذوالفقار توست، بیا

بیا که فاطمه چشم انتظار توست، بیا

 

بیا که میثم دل سوخته به محضر تو

گلاب اشک فشانَد به خاک مادر تو

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×