مشخصات شعر

در ستایش ذاکران و شاعران اباعبدالله

حضرت عشق خانه‌ات آباد

بسم رب تمام شاعرها

شاعرانی که از شما گفتند

بسم رب تمام ذاکرها

ذاکرانی که از شما گفتند

 

 گریه‌کن‌های تو قدیمی‌اند

صالح و نوح و حضرت آدم

محتشم از چه بیقراری باز

این چه شوری است در دل عالم

 

حضرت عشق خانه‌ات آباد

از تو عمان گرفته سامانی

گوشه چشمی ز مادرت زهرا

داده رونق به شعر کمپانی

 

فرزدق گفت قصیده از پسرت

در حضور خلیفه غوغا شد

دعبل از روضه‌های تو خواند و

چشم موسی الرضا چو دریا شد

 

شعرهای کمیت می‌لنگید

گر نمی‌گفت از مقام شما

جاهلی مست چون رسول ترک

از کرم شد سگ خیام شما

 

مقبل از کاروان اگر جا ماند

تو به او اذن کربلا دادی

روضه می‌خواند اکبر ناظم

دخترش مرد و تو شفا دادی

 

گریه کرد سازگار بر قلمش

نخل میثم ثمر گرفت آقا

و از آنجا که درد تو داروست

شده بیمارت حجت کسری

 

علت نعره‌های سد ذاکر

مستی از باده‌های دختر توست

گرمی حنجر نریمان‌ها

 اثر تشنگی حنجر توست

 

 نمک شعرهای انسانی

دل سنگ آب شد ز ماتم تو

زده آتش به جان نوکرها

 روضۀ دزد مست و خاتم تو

 

کوثری خواند و آه از آن ساعت

که تن اطهر تو شد صد چاک

صوت عرشی ارضی می‌خواند

زینت دوش مصطفی بر خاک

در ستایش ذاکران و شاعران اباعبدالله

حضرت عشق خانه‌ات آباد

بسم رب تمام شاعرها

شاعرانی که از شما گفتند

بسم رب تمام ذاکرها

ذاکرانی که از شما گفتند

 

 گریه‌کن‌های تو قدیمی‌اند

صالح و نوح و حضرت آدم

محتشم از چه بیقراری باز

این چه شوری است در دل عالم

 

حضرت عشق خانه‌ات آباد

از تو عمان گرفته سامانی

گوشه چشمی ز مادرت زهرا

داده رونق به شعر کمپانی

 

فرزدق گفت قصیده از پسرت

در حضور خلیفه غوغا شد

دعبل از روضه‌های تو خواند و

چشم موسی الرضا چو دریا شد

 

شعرهای کمیت می‌لنگید

گر نمی‌گفت از مقام شما

جاهلی مست چون رسول ترک

از کرم شد سگ خیام شما

 

مقبل از کاروان اگر جا ماند

تو به او اذن کربلا دادی

روضه می‌خواند اکبر ناظم

دخترش مرد و تو شفا دادی

 

گریه کرد سازگار بر قلمش

نخل میثم ثمر گرفت آقا

و از آنجا که درد تو داروست

شده بیمارت حجت کسری

 

علت نعره‌های سد ذاکر

مستی از باده‌های دختر توست

گرمی حنجر نریمان‌ها

 اثر تشنگی حنجر توست

 

 نمک شعرهای انسانی

دل سنگ آب شد ز ماتم تو

زده آتش به جان نوکرها

 روضۀ دزد مست و خاتم تو

 

کوثری خواند و آه از آن ساعت

که تن اطهر تو شد صد چاک

صوت عرشی ارضی می‌خواند

زینت دوش مصطفی بر خاک

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×