بخند تا که لبت لعل مستدام شود
جمال چهرۀ تو، چون مه تمام شود
صدای گریه‌ات انگار بانک تکبیر است
که نخل خم شدۀ عشق در قیام شود
سحر رسیده نشستم ازعشق می‌نوشم
که جرعه جرعه پر از اشک دیده جام شود
شبیه ذکر شده خنده‌ات به گهواره
که جبرییل امین با تو هم کلام شود
کشیده بال و پرش را به دور قنداقه
که اولین اثر سومین امام شود
نگاه تو اثر مرهمی است تا زخمم
شبیه لحظۀ شیرین التیام شود
زنده ماندم ششمین روز تو را هم دیدم
خواستم از تو حماسی بسرایم،دیدم
تو در آغوش عمو هستی و در چشم شما
نه یکی بلکه دو تا چشمۀزمزم دیدم
تا سحر روزیِ یکسال چو تقدیر شود
نکند محضر لطفت نرسم ... دیر شود
ما گدایان شما بوده نه جای دگریم
حاجت خویش کجا جز در این خانه بریم؟
امشب تمام بندهای جوشن من
از یا علی و یا علی و یا علی بود
ای کاش در کوفه به جای حلقۀ در
یک حلقه از عمار و سلمان با علی بود
ای کاش آنجا زیر پاهایت
مثل مدینه در تلاطم بود
آنجا که شد شش گوشه جا دارد
یک گنبد خضرای دوم بود
بخند تا که لبت لعل مستدام شود
جمال چهرۀ تو، چون مه تمام شود
صدای گریه‌ات انگار بانک تکبیر است
که نخل خم شدۀ عشق در قیام شود
سحر رسیده نشستم ازعشق می‌نوشم
که جرعه جرعه پر از اشک دیده جام شود
شبیه ذکر شده خنده‌ات به گهواره
که جبرییل امین با تو هم کلام شود
کشیده بال و پرش را به دور قنداقه
که اولین اثر سومین امام شود
نگاه تو اثر مرهمی است تا زخمم
شبیه لحظۀ شیرین التیام شود
پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.
×
