- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۴/۲۵
- بازدید: ۲۷۸۹
- شماره مطلب: ۱۵۰۴
-
چاپ
مدح حضرت زینب (س)
اکسیر اشک روضهتان مس طلا کند
در واژههای شعر تو دیدم وقار را
حُجب و حیای فاطمی این تبار را
با تیغ خطبه فاتح صفین کوفهای
مولا سپرده دست شما ذوالفقار را
در اوج بیکران خودت مست میکِشی
هفتاد ودو ستارۀ دنبالهدار را
درس حجاب میدهد این آستین شرم
معنا کنید روسری وصلهدار را
با واژههای هیزم ومسمار و شعلهها
آتش زنید مستمع بیقرار را
خانم اگر اشاره به طشت طلا کنید
خون گریه میکنیم خزان تا بهار را
چشمت به غیر چشم حسینت ندیده است
دیدی کنار طشت، بساط قمار را
زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا!
از دست دادهام به خدا اختیار را
این بوی سیب چیست؟ دوباره گرفتهای-
بر روی دست پیرهن شهریار را
اکسیر اشک روضهتان مس طلا کند
وقتش رسیده است بسنجی عیار را
-
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم
از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم
طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد
از لالههای پرپرم چیزی نگویم
-
استاد درس رزم علمدار کربلا
شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن
اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن
یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف
یا مظهر العجایب عالم، شه نجف
-
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است
در کوچهها، نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه، جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
-
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
مدح حضرت زینب (س)
اکسیر اشک روضهتان مس طلا کند
در واژههای شعر تو دیدم وقار را
حُجب و حیای فاطمی این تبار را
با تیغ خطبه فاتح صفین کوفهای
مولا سپرده دست شما ذوالفقار را
در اوج بیکران خودت مست میکِشی
هفتاد ودو ستارۀ دنبالهدار را
درس حجاب میدهد این آستین شرم
معنا کنید روسری وصلهدار را
با واژههای هیزم ومسمار و شعلهها
آتش زنید مستمع بیقرار را
خانم اگر اشاره به طشت طلا کنید
خون گریه میکنیم خزان تا بهار را
چشمت به غیر چشم حسینت ندیده است
دیدی کنار طشت، بساط قمار را
زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا!
از دست دادهام به خدا اختیار را
این بوی سیب چیست؟ دوباره گرفتهای-
بر روی دست پیرهن شهریار را
اکسیر اشک روضهتان مس طلا کند
وقتش رسیده است بسنجی عیار را