- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۷/۲۹
- بازدید: ۳۸۲۹۳
- شماره مطلب: ۱۴۷۰
-
چاپ
پیش حسین هم علی و هم پیمبری
سیراب تشنگی ست به دریا چه حاجت است
آب از سرش گذشته به سقا چه حاجت است
معراج اوست اینکه میافتد به روی خاک
دیگر سفر به عالم بالا چه حاجت است
صحرا که هست، عشق و جنون هم که هست، خب
در کربلا به بودن لیلا چه حاجت است؟
فهمیدم آن زمان که خودم ریختم به هم
در روضهات به ارباً اربا چه حاجت است
پیش حسین هم علی و هم پیمبری
پس بعدک العفا که به دنیا چه حاجت است
-
روز مادر
روز مادر که میرسد همه جا
میشود غرق هدیه و لبخندهمه فامیل سعی شان این است
توی یک خانه دور هم باشند -
سفر بسیار باید کرد تا پخته شود خامی
در این چله نشینیها چهل منزل خطر دیدم
تو ذکری دادی و من هم چهل منزل اثر دیدمو من با چشم کم سویم به سوی تو نظر کردم
چهل منزل کنار خود تو را دیدم اگر دیدم -
از رجزخوانی حر شعر دهانش وا ماند
کوفه خاری شد و در چشم جهان بین افتاد
اشک مسلم شد و از بام به پایین افتاد
غم عروسی است که در حال طرب میآید
و به دامادی چشمان وهب میآید -
روضه و اشک است کارم روز و شب در کاروان
حکم از بالا برایم آمده تب داشتن
کاسۀ چشمی پر و اشک لبالب داشتن
مصحفی دارم ورقها دل٬ زبانم هم قلم
اشک من جاری ست از باب مرکّب داشتن
پیش حسین هم علی و هم پیمبری
سیراب تشنگی ست به دریا چه حاجت است
آب از سرش گذشته به سقا چه حاجت است
معراج اوست اینکه میافتد به روی خاک
دیگر سفر به عالم بالا چه حاجت است
صحرا که هست، عشق و جنون هم که هست، خب
در کربلا به بودن لیلا چه حاجت است؟
فهمیدم آن زمان که خودم ریختم به هم
در روضهات به ارباً اربا چه حاجت است
پیش حسین هم علی و هم پیمبری
پس بعدک العفا که به دنیا چه حاجت است