مشخصات شعر

در کوفه یا در کربلا فرقی ندارد

مشت خدا در پیش چشم خلق وا شد
کعبه دهان وا کرد و رازی بر ملا شد


نرخ خدا بالا و بالا رفت آنی
بازار آمد در کف رکن یمانی


تا حرف تو توی دهان مکه افتاد
بازار خوبان یک شبه از سکه افتاد


رو کردنت در خلق کرده چه صدایی
تو باعث بازار گرمی خدایی


راه نجات انبیاء اسم تو باشد
یعنی رگ خواب خدا اسم تو باشد


یعنی دلیل توبۀ آدم تو هستی
آدم سلیمان است تا خاتم تو هستی


اصلاً تو مقصد هستی و عالم نشانه است
کشتی و نوح و سرنشینان یک بهانه است


آنجا که موسی رد شد از دریا تو بودی
ذکر و دعایش نه! خود موسی تو بودی


عیسی دمش را نیز از مولا گرفته
عیسی خدایی خوب درسش را گرفته


خنجر که اسماعیل را تذبیح می‌کرد
کون و مکان اسم تو را تسبیح می‌کرد

 

وقتی که خنجر منصرف شد از بریدن
اسم تو را برده است ابراهیم قطعآ


یعقوب هستی با صبوری خودت خوش
یوسف‌ترینی و به دوری خودت خوش


این‌ها گذشت و تازه شد دنیا برایت
وقتی که در غار حرا آمد صدایت

دست تو با دست خدا فرقی ندارد
با یا صمد یا مرتضی فرقی ندارد


دنیا همه آیینه‌ای در پیش آنهاست
اسم علی با ربنا فرقی ندارد


مولای ما هست آنکه مولای خدا نیست
من مانده‌ام که این کجا فرقی ندارد؟


فرقی ندارد که، همین دنیا بهشت است
اما فقط ایوان طلا فرقی ندارد


وقتی مراد از هر دو دنیا دین زهراست
خون سرت با اشک ما فرقی ندارد


تو آمدی تا فاطمه تنها نماند
در خانه یا در کوچه‌ها فرقی ندارد


در خانه و در کوچه سهمش خون دل بود
دنیا برای مجتبی فرقی ندارد


خون علی روی زمین باید بریزد
در کوفه یا در کربلا فرقی ندارد

در کوفه یا در کربلا فرقی ندارد

مشت خدا در پیش چشم خلق وا شد
کعبه دهان وا کرد و رازی بر ملا شد


نرخ خدا بالا و بالا رفت آنی
بازار آمد در کف رکن یمانی


تا حرف تو توی دهان مکه افتاد
بازار خوبان یک شبه از سکه افتاد


رو کردنت در خلق کرده چه صدایی
تو باعث بازار گرمی خدایی


راه نجات انبیاء اسم تو باشد
یعنی رگ خواب خدا اسم تو باشد


یعنی دلیل توبۀ آدم تو هستی
آدم سلیمان است تا خاتم تو هستی


اصلاً تو مقصد هستی و عالم نشانه است
کشتی و نوح و سرنشینان یک بهانه است


آنجا که موسی رد شد از دریا تو بودی
ذکر و دعایش نه! خود موسی تو بودی


عیسی دمش را نیز از مولا گرفته
عیسی خدایی خوب درسش را گرفته


خنجر که اسماعیل را تذبیح می‌کرد
کون و مکان اسم تو را تسبیح می‌کرد

 

وقتی که خنجر منصرف شد از بریدن
اسم تو را برده است ابراهیم قطعآ


یعقوب هستی با صبوری خودت خوش
یوسف‌ترینی و به دوری خودت خوش


این‌ها گذشت و تازه شد دنیا برایت
وقتی که در غار حرا آمد صدایت

دست تو با دست خدا فرقی ندارد
با یا صمد یا مرتضی فرقی ندارد


دنیا همه آیینه‌ای در پیش آنهاست
اسم علی با ربنا فرقی ندارد


مولای ما هست آنکه مولای خدا نیست
من مانده‌ام که این کجا فرقی ندارد؟


فرقی ندارد که، همین دنیا بهشت است
اما فقط ایوان طلا فرقی ندارد


وقتی مراد از هر دو دنیا دین زهراست
خون سرت با اشک ما فرقی ندارد


تو آمدی تا فاطمه تنها نماند
در خانه یا در کوچه‌ها فرقی ندارد


در خانه و در کوچه سهمش خون دل بود
دنیا برای مجتبی فرقی ندارد


خون علی روی زمین باید بریزد
در کوفه یا در کربلا فرقی ندارد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×