- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۵/۰۲
- بازدید: ۱۹۹۷
- شماره مطلب: ۱۴۲۱
-
چاپ
عرش بر آب
یه روزی یه مرد تشنه رو به دریا میاومد
با یه مشک خالی از دور تک و تنها میاومد
موج میزد سینۀ دریا تا که زلفاشو میدید
ابرواش چقدر به اون چشمای زیبا میاومد
با تعجب میدیدند نخلا به جای آسمون
ماه این مرتبه داشت از دل صحرا میاومد
میدونستم آخرش کوفیا چشمت میکنند
علمت بس که به اون قامت رعنا میاومد
گمونم دستای تو عرشو بنا کرده رو آب
رو همون آبی که با دست تو بالا میاومد
چشمای اهل حرم بسته به دستای تو بود
کاروانی به امید تو به اینجا میاومد
روی خاک وقتی میافتادی چی گفتی زیرلب
که از اون دورا صدا نالۀ زهرا میاومد
تا برادر رو صدا کردی کمی دیر رسید
آخه با دستی به پشت و کمری تا میاومد
میشه دختر، پدرش بیاد ولی جا بخوره
سکینه اینجوری شد بابا که تنها میاومد
-
سه ساله دختر که زدن نداره
زدن نداره
دختری که رمق به تن نداره
راه میرم آروماین پا که نای دویدن نداره
-
نامت غزل را محو نوری در ازل کرد
با نان و خرما میرسی، من هم یتیمم
اما نه خرما، مست دستان کریمم
میزد به پایت بوسه لبهای مدینه
ای خوش به حال نیمه شبهای مدینه
-
غم عشقت بیابان پرورم کرد
من از مشهد، من از تبریز، از شیراز و کرمانم
من از ری، اصفهان، از رشت، از اهواز و تهرانم
نمیدانم کجایی هستم، اما خوب میدانم
هوایی هستم و آوارهای در مرز مهرانم
-
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود
میروی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود
با وضو آمد به قصد لیله الفرقت، علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود
مسجد کوفه کجا، پشت در کوچه کجا
ضربت کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بود
عرش بر آب
یه روزی یه مرد تشنه رو به دریا میاومد
با یه مشک خالی از دور تک و تنها میاومد
موج میزد سینۀ دریا تا که زلفاشو میدید
ابرواش چقدر به اون چشمای زیبا میاومد
با تعجب میدیدند نخلا به جای آسمون
ماه این مرتبه داشت از دل صحرا میاومد
میدونستم آخرش کوفیا چشمت میکنند
علمت بس که به اون قامت رعنا میاومد
گمونم دستای تو عرشو بنا کرده رو آب
رو همون آبی که با دست تو بالا میاومد
چشمای اهل حرم بسته به دستای تو بود
کاروانی به امید تو به اینجا میاومد
روی خاک وقتی میافتادی چی گفتی زیرلب
که از اون دورا صدا نالۀ زهرا میاومد
تا برادر رو صدا کردی کمی دیر رسید
آخه با دستی به پشت و کمری تا میاومد
میشه دختر، پدرش بیاد ولی جا بخوره
سکینه اینجوری شد بابا که تنها میاومد