- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۸/۰۳
- بازدید: ۴۱۶۰
- شماره مطلب: ۱۳۸۰
-
چاپ
با کاروان کربلا
این دل شوریده همچون نی، نوا دارد هنوز
نالهها از جان به شور نینوا دارد هنوز
ای حسین ای تشنه کام کربلا، در ماتمت
جویبار خون، نشان از چشم ما دارد هنوز
تا برآرد سر به گردون، در هوای کوی تو
این سر شوریده سودای تو را دارد هنوز
آبروی چشمۀ عشق است خاک کربلا
زمزم و کوثر نشان از کربلا دارد هنوز
غنچه خونین دل، پریشان دفتر گل را گشود
قصۀ درد تو، با باد صبا دارد هنوز
در درون، سوزی چو آتش شعلهور دارد علی
بر جگر داغی از این غم، مصطفی دارد هنوز
در جنان، سرگشته از این ماتم گردون گداز
چهره نیلی روز و شب خیرالنسا دارد هنوز
موج خیز رحمت یزدان به چشم اهل راز
راه بر سرچشمۀ خون خدا دارد هنوز
نخل دین احمدی بارآور از خون تو گشت
گلشن توحید از او ارج و بها دارد هنوز
-
بند پنجم ترکیب بند استاد مشفق کاشانی
شب شعله خیز با نفس آتشین رسید
صبح از هراس دی، به دم واپسین رسید
آه سحر، به ساحت جان آفرین رسید
«چون خون ز حلق تشنۀ او بر زمین رسید
جوش از زمین به ذروۀ عرش برین رسید»
-
ترکیب بند عاشورایی استاد مشفق کاشانی
با هر بنای ظلم، که بنیاد کردهای
کانون عدل و عاطفه بر باد کردهای
وز فتنه سرنگون علم داد کردهای
«ای چرخ، غافلی که چه بیداد کردهای
وز کین چهها، درین ستم آباد کردهای»
-
علمدار
در شعلۀ نگاه تو، نقشی نبست آب
موج هزار آینه در خود شکست آب
زان لعل لب که جوش زد از آتش عطشدرگیر و دار حادثه، طرفی نبست آب
با کاروان کربلا
این دل شوریده همچون نی، نوا دارد هنوز
نالهها از جان به شور نینوا دارد هنوز
ای حسین ای تشنه کام کربلا، در ماتمت
جویبار خون، نشان از چشم ما دارد هنوز
تا برآرد سر به گردون، در هوای کوی تو
این سر شوریده سودای تو را دارد هنوز
آبروی چشمۀ عشق است خاک کربلا
زمزم و کوثر نشان از کربلا دارد هنوز
غنچه خونین دل، پریشان دفتر گل را گشود
قصۀ درد تو، با باد صبا دارد هنوز
در درون، سوزی چو آتش شعلهور دارد علی
بر جگر داغی از این غم، مصطفی دارد هنوز
در جنان، سرگشته از این ماتم گردون گداز
چهره نیلی روز و شب خیرالنسا دارد هنوز
موج خیز رحمت یزدان به چشم اهل راز
راه بر سرچشمۀ خون خدا دارد هنوز
نخل دین احمدی بارآور از خون تو گشت
گلشن توحید از او ارج و بها دارد هنوز