مشخصات شعر

با کاروان کربلا

این دل شوریده همچون نی، نوا دارد هنوز

ناله‌ها از جان به شور نینوا دارد هنوز

 

ای حسین ای تشنه کام کربلا، در ماتمت

جویبار خون، نشان از چشم ما دارد هنوز 

 

تا برآرد سر به گردون، در هوای کوی تو

این سر شوریده سودای تو را دارد هنوز

 

آبروی چشمۀ عشق است خاک کربلا

زمزم و کوثر نشان از کربلا دارد هنوز

 

غنچه خونین دل، پریشان دفتر گل را گشود

قصۀ درد تو، با باد صبا دارد هنوز

 

در درون، سوزی چو آتش شعله‌ور دارد علی

 بر جگر داغی از این غم، مصطفی  دارد هنوز

 

در جنان، سرگشته از این ماتم گردون گداز

چهره نیلی روز و شب خیرالنسا دارد هنوز

 

موج خیز رحمت یزدان به چشم اهل راز

راه بر سرچشمۀ خون خدا دارد هنوز

 

نخل دین احمدی بارآور از خون تو گشت

گلشن توحید از او ارج و بها دارد هنوز

با کاروان کربلا

این دل شوریده همچون نی، نوا دارد هنوز

ناله‌ها از جان به شور نینوا دارد هنوز

 

ای حسین ای تشنه کام کربلا، در ماتمت

جویبار خون، نشان از چشم ما دارد هنوز 

 

تا برآرد سر به گردون، در هوای کوی تو

این سر شوریده سودای تو را دارد هنوز

 

آبروی چشمۀ عشق است خاک کربلا

زمزم و کوثر نشان از کربلا دارد هنوز

 

غنچه خونین دل، پریشان دفتر گل را گشود

قصۀ درد تو، با باد صبا دارد هنوز

 

در درون، سوزی چو آتش شعله‌ور دارد علی

 بر جگر داغی از این غم، مصطفی  دارد هنوز

 

در جنان، سرگشته از این ماتم گردون گداز

چهره نیلی روز و شب خیرالنسا دارد هنوز

 

موج خیز رحمت یزدان به چشم اهل راز

راه بر سرچشمۀ خون خدا دارد هنوز

 

نخل دین احمدی بارآور از خون تو گشت

گلشن توحید از او ارج و بها دارد هنوز

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×