- تاریخ انتشار: ۱۳۹۱/۰۹/۰۹
- بازدید: ۴۰۶۳
- شماره مطلب: ۱۳۸
-
چاپ
یادش بخیر...
یادش به خیر عطر خوش باغ سیبها
یادش به خیر شهر رسول نجیبها
دلتنگ چشمهای قشنگ توام حسین
بستم دخیل اشک به امن یجیبها
کمتر کسی دلش ز غمت شور میزند
در کوفه اندکند شبیه حبیبها
فتوا به قتل و غارت آل نبی دهند
بالای منبر پدر تو، خطیبها
مثل علی محاسنم از خون خضاب شد
در کوفه شهرهایم به شیب الخضیبها
قتلم بهانهای شده تا متحد شوند
گودال میکَنند برایم رقیبها
کار از سنان و نیزه و شمشیر هم گذشت
با سنگ میکشند مرا نانجیبها
در کوفه با قناره مجازات میکنند
از یاد رفته چوبۀ دار و صلیبها
با کشتنم به تجربههاشان اضافه شد
برگرد سوی مکّه، امام غریبها
-
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم
از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم
طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد
از لالههای پرپرم چیزی نگویم
-
استاد درس رزم علمدار کربلا
شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن
اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن
یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف
یا مظهر العجایب عالم، شه نجف
-
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است
در کوچهها، نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه، جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
-
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
یادش بخیر...
یادش به خیر عطر خوش باغ سیبها
یادش به خیر شهر رسول نجیبها
دلتنگ چشمهای قشنگ توام حسین
بستم دخیل اشک به امن یجیبها
کمتر کسی دلش ز غمت شور میزند
در کوفه اندکند شبیه حبیبها
فتوا به قتل و غارت آل نبی دهند
بالای منبر پدر تو، خطیبها
مثل علی محاسنم از خون خضاب شد
در کوفه شهرهایم به شیب الخضیبها
قتلم بهانهای شده تا متحد شوند
گودال میکَنند برایم رقیبها
کار از سنان و نیزه و شمشیر هم گذشت
با سنگ میکشند مرا نانجیبها
در کوفه با قناره مجازات میکنند
از یاد رفته چوبۀ دار و صلیبها
با کشتنم به تجربههاشان اضافه شد
برگرد سوی مکّه، امام غریبها