مشخصات شعر

سفر سرخ

سیل خون تو ز صد وادی نخجیر گذشت  

بر تو ای شیر چه در جنگل شمشیر گذشت


شعله زد زخم تو بر خیمۀ خورشید و غمت

نیزه‌ای گشت و ز قلب فلکِ پیر گذشت


ای کماندار هزار آهوی شوریده عشق  

چون شد از دشتِ تنت قافلۀ تیر گذشت؟


حجم توفانی خونِ تو بنازم که چه زود

 از سر کاخ بلند زر و تزویر گذشت


سفر سرخ تو، خوش باد که در هر نفسش  

کاروانی دگر از جادۀ زنجیر گذشت


من چه گویم که به درگاه عبودیت دوست

 وصف مشتاقی‌ات از عهده تقریر گذشت

 

روح معراجی‌ات از  جاذبۀ قصۀ خاک

نام خورشیدی‌ات از مرز اساطیر گذشت

 

تا بهار تو به چاووشی هجران پیوست

ناله حتی ز دل بلبل تصویر گذشت

 

دوش در گلشن یادت شدم از هوش آنگاه

کز برم رایحه صد گل تکبیر گذشت

 

نیست در باور گنجایش اوراق زمان

بر دلم آنچه از این سوگ جهانگیر گذشت

 

سفر سرخ

سیل خون تو ز صد وادی نخجیر گذشت  

بر تو ای شیر چه در جنگل شمشیر گذشت


شعله زد زخم تو بر خیمۀ خورشید و غمت

نیزه‌ای گشت و ز قلب فلکِ پیر گذشت


ای کماندار هزار آهوی شوریده عشق  

چون شد از دشتِ تنت قافلۀ تیر گذشت؟


حجم توفانی خونِ تو بنازم که چه زود

 از سر کاخ بلند زر و تزویر گذشت


سفر سرخ تو، خوش باد که در هر نفسش  

کاروانی دگر از جادۀ زنجیر گذشت


من چه گویم که به درگاه عبودیت دوست

 وصف مشتاقی‌ات از عهده تقریر گذشت

 

روح معراجی‌ات از  جاذبۀ قصۀ خاک

نام خورشیدی‌ات از مرز اساطیر گذشت

 

تا بهار تو به چاووشی هجران پیوست

ناله حتی ز دل بلبل تصویر گذشت

 

دوش در گلشن یادت شدم از هوش آنگاه

کز برم رایحه صد گل تکبیر گذشت

 

نیست در باور گنجایش اوراق زمان

بر دلم آنچه از این سوگ جهانگیر گذشت

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×