- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۲/۰۵
- بازدید: ۲۱۰۷
- شماره مطلب: ۱۳۳۳
-
چاپ
ترکیب بند عاشورایی حزین لاهیجی (بند اول)
طوفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ نخل ماتمیان دوش میزند
یارب شب مصیبت آرام سوز کیست؟
امشب که برق آه، ره هوش میزند
روشن نشد که روز سیاه عزای کیست؟
صبحی که دم ز شام سیه پوش میزند
آیا غم که تنگ کشیدهست در کنار؟
چاک دلم که خندۀ آغوش میزند
بیهوش داروی دل غمدیدگان بود
آبی که اشک بر رخ مدهوش میزند
ساکن نمیشود نفس ناتوان من
زین دشنهها که بر لب خاموش میزند
گویا به یاد تشنه لب کربلا، حسین
طوفان شیونی ز لبم جوش میزند
تنها نه من، که بر لب جبریل نوحههاست
گویا عزای شاه شهیدان کربلاست
-
ترکیب بند عاشورایی حزین لاهیجی (بند هفتم)
خون از زبان خامه حزین! این قدر مریز
دستی به دل گذار، درین شور رستخیز
خامش نشین دلا! که به جایی نمیرسد
با روزگار خصمی و با آسمان ستیز -
ترکیب بند عاشورایی حزین لاهیجی (بند ششم)
نخل تری به تیشه عدوان فکندهای
از پا ستون کعبه ایمان فکندهای
از تشنگی سفینه آل رسول را
در خاک و خون به لجه طوفان فکندهای -
ترکیب بند عاشورایی حزین لاهیجی (بند چهارم)
خونین لوای معرکه کارزار کو؟
میدان پر از غبار بود، شهسوار کو؟
واحسرتا! که از نفس سرد روزگار
افسرده شد ریاض امامت، بهار کو؟ -
ترکیب بند عاشورایی حزین لاهیجی (بند پنجم)
ای دل! چه شد که از جگر افغان نمیکشی؟
آهی به یاد شاه شهیدان نمیکشی؟
سرها جدا فتاده، تن سروران جدادر کربلا سری به بیابان نمیکشی؟
ترکیب بند عاشورایی حزین لاهیجی (بند اول)
طوفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ نخل ماتمیان دوش میزند
یارب شب مصیبت آرام سوز کیست؟
امشب که برق آه، ره هوش میزند
روشن نشد که روز سیاه عزای کیست؟
صبحی که دم ز شام سیه پوش میزند
آیا غم که تنگ کشیدهست در کنار؟
چاک دلم که خندۀ آغوش میزند
بیهوش داروی دل غمدیدگان بود
آبی که اشک بر رخ مدهوش میزند
ساکن نمیشود نفس ناتوان من
زین دشنهها که بر لب خاموش میزند
گویا به یاد تشنه لب کربلا، حسین
طوفان شیونی ز لبم جوش میزند
تنها نه من، که بر لب جبریل نوحههاست
گویا عزای شاه شهیدان کربلاست