- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۲/۰۱
- بازدید: ۱۳۸۱
- شماره مطلب: ۱۳۱۳
-
چاپ
آه جگر
انسان همیشه بین مرز خیر و شرهاست
تشخیص این دوراه، محتاج سحرهاست
باید برای قرب، طی بندگی کرد
معراج بعد از راهها بعد از گذرهاست
باید که از مرز ظواهر آن طرف رفت
زیرا که گاهی پشت آیینه خبرهاست
روی درختی که به پای ریشههایش
خون عقیده ریخته، حتما ثمرهاست
فرموده اند اولادُنا اَکبادنا پس
با این حساب امشب شب آه جگرهاست
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
آه جگر
انسان همیشه بین مرز خیر و شرهاست
تشخیص این دوراه، محتاج سحرهاست
باید برای قرب، طی بندگی کرد
معراج بعد از راهها بعد از گذرهاست
باید که از مرز ظواهر آن طرف رفت
زیرا که گاهی پشت آیینه خبرهاست
روی درختی که به پای ریشههایش
خون عقیده ریخته، حتما ثمرهاست
فرموده اند اولادُنا اَکبادنا پس
با این حساب امشب شب آه جگرهاست