- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۲/۱۱
- بازدید: ۳۵۷۷
- شماره مطلب: ۱۰۷۲
-
چاپ
ربِّ آب
گریهها حلقه شده پا به رکابش کردند
کِل کشان اهل حرم مرد ربابش کردند
بی زره آمده از بس که شجاعت دارد
کس حریفش نشد و زود جوابش کردند
تیر مرد افکن بر طفلک شش ماهه زدند
یعنی اندازۀ عباس حسابش کردند
زودرس بود بزرگ همۀ قوم شدن
چون خدا خواست بدین شیوه خضابش کردند
شور چشم تر او داشت اثر میبخشید
کولیان هلهله کردند و خرابش کردند
باخت چون سر، به تراش نوک نی منزل کرد
این نگین را ز درون برده رکابش کردند
بعد از این خاک سر هر چه ثواب است که قوم
هر چه کردند به شه بهر ثوابش کردند
نخریدند دل سوختۀ سلطان را
لیک اصغر جگری داشت که آبش کردند
مادر اصغر ششماهه خود اقیانوس است
ربِّ آب است به معنی و ربابش کردند
-
سلطان کربلا حسن است
دعای زندهدلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سپید با حسن است
حسین میشنوم هرچه یاحسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بیصدا حسن است -
شور و شیرین
به یاد آن لب شیرین که مصطفی بوسید
ز پا درآورد آخر سرشک شور مرا
-
حاصل عمر
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم:
یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد
-
بساط گریه
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزردۀ گزند مباد»
شنیدهام که گدا موج میزند به درت
سرای جود تو خالی ز مستمند مباد
ربِّ آب
گریهها حلقه شده پا به رکابش کردند
کِل کشان اهل حرم مرد ربابش کردند
بی زره آمده از بس که شجاعت دارد
کس حریفش نشد و زود جوابش کردند
تیر مرد افکن بر طفلک شش ماهه زدند
یعنی اندازۀ عباس حسابش کردند
زودرس بود بزرگ همۀ قوم شدن
چون خدا خواست بدین شیوه خضابش کردند
شور چشم تر او داشت اثر میبخشید
کولیان هلهله کردند و خرابش کردند
باخت چون سر، به تراش نوک نی منزل کرد
این نگین را ز درون برده رکابش کردند
بعد از این خاک سر هر چه ثواب است که قوم
هر چه کردند به شه بهر ثوابش کردند
نخریدند دل سوختۀ سلطان را
لیک اصغر جگری داشت که آبش کردند
مادر اصغر ششماهه خود اقیانوس است
ربِّ آب است به معنی و ربابش کردند