مشخصات شعر

آیین رویا

دل در دلم نیست از شوقت ای ماه

این چه زمینی است؟ آه از دلت آه

 

با خیمه بر کَن، یا نوحه سر کن

یا سوی یثرب، یا سوز جانکاه

 

از خاک این دشت خون می‌زند موج

یا جای آهوست یا گرگ و روباه

 

بر نخل‌هایش خرماست یا سنگ؟

بر دشت‌هایش راه است یا چاه؟

 

با صبح کوفه سر می‌توان کرد

لیکن چه چاره از شام گمراه؟

 

گفتی که درخواب گفتند باز آی

از کوی دنیا، ای جان آگاه

 

آیینه رویا! آیین رؤیا

ما نیز دانیم، دانیم ولله

 

گفتم ز تکوین تیغی برانم

بر دلبران حکم؟ استغفرالله

 

معنی ندارد این خوش نشینی

باشد هماره در دولت شاه

آیین رویا

دل در دلم نیست از شوقت ای ماه

این چه زمینی است؟ آه از دلت آه

 

با خیمه بر کَن، یا نوحه سر کن

یا سوی یثرب، یا سوز جانکاه

 

از خاک این دشت خون می‌زند موج

یا جای آهوست یا گرگ و روباه

 

بر نخل‌هایش خرماست یا سنگ؟

بر دشت‌هایش راه است یا چاه؟

 

با صبح کوفه سر می‌توان کرد

لیکن چه چاره از شام گمراه؟

 

گفتی که درخواب گفتند باز آی

از کوی دنیا، ای جان آگاه

 

آیینه رویا! آیین رؤیا

ما نیز دانیم، دانیم ولله

 

گفتم ز تکوین تیغی برانم

بر دلبران حکم؟ استغفرالله

 

معنی ندارد این خوش نشینی

باشد هماره در دولت شاه

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×