دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شعر عاشورایی سنایی غزنوی
علی از دیده خون بباریده

حبّذا کربلا و آن تعظیم

کز بهشت آورد به خلق نسیم

 

و آن تن سر بریده در گِل و خاک

وآن عزیزان به تیغ دل‌ها چاک

حکایت پیرزن کوفی که عاشق کربلا بود
شده قانع ز کربلا به نسیم

بود در شهر کوفه پیرزنی

سالخورده ضعیف و ممتحنی

 

بود از اولاد مصطفی و علی

ممتحن مانده بی‌حبیب و ولی

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×