دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
مدح امام حسین (ع)
پسرخواندۀ زمین

قرار بود که با آب و گل عجین بشوی برای اینکه سفالینه‌ای گلین بشوی

 

پیاله‌ای بشوی با شراب‌های مگو و بعد هم‌دهن رب‌العالمین بشوی

تویی که خون خدایی

همین که نیزه جدا کرد تار و پود تنت را

کبوتران همه خواندند شعر پر زدندنت را

 

کمند و نیزه و شمشیر تا دخیل ببندند نشانه رفته ز هر چار سو ضریح تنت را

 

شق القمر از لشگر ابلیس بعید است

یا حضرت عبّاس! بگو محتشم‌ات را، از جوهرۀ علقمه پر کن قلم‌ات را جاری شود از دامنه‌اش چشمه‌ای از خون بر دوش بگیرد اگر الوند غم‌ات را

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×