دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
قطره قطره، لاله لاله در دل صحرا گذاشت

در غریبی تا به خاک و خون سر خود را گذاشت رو به سمت آسمان پا بر سر دنیا گذاشت

 

دست مردی آب بر حلقوم خشک او نریخت نیزۀ نامرد روی حنجر او پا گذاشت

همنشین عشق

امام عاشقان را همنشینم

کنیز فاطمه امّ‌البنینم

 

به باغ عاشقان نیلوفرم من

یتیمان علی را مادرم من

گیسوانم حکایت یلدا

من نهال سه ساله‌ای بودم، زیر بار غمت خمیده شدم

مثل گل بودم و ولی افسوس، به روی دست عمه چیده شدم

 

صورتم مثل ماه شب زیبا، گیسوانم حکایت یلدا

در زمستان بی کسی اما، ناله کردم پر از سپیده شدم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×