دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
نام مرثیه‌وار

دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!

دوباره گفتم و گفتی: «به روی چشم عزیز!» فدای چشمت، چشم تو بی بلا مادر ** مدام بر لب من «ان یکاد» و «چارقل» است که چشم بد ز رخت دور، بهتر از جانم!

ما را نمانده است دگر وقت گفتگو

ما را نمانده است دگر وقت گفتگو تا درد خویش با تو بگوییم مو به مو

 

خون، گوشواره‌ها زده بر گوشهایمان صد بغض مانده جای گلوبند در گلو

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×