دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
یک سؤال

 

آه! از آن ساعت که از شام بلا

زینب آمد در زمین کربلا

 

با زبان حال، آن زار حزین

با زمین کربلا گفت این‌چنین:

شکوه‌ها

آه! از آن ساعت که با صد شور و شین

زینب آمد بر سر قبر حسین

 

بر سر قبر برادر چون رسید

ناله و آه و فغان از دل کشید

 

مدفن قربانیان

شه فرود آمد به دشت کربلا

گفت پس با آن زمین پُربلا:

 

ای زمین! ای تربت عنبرسرشت!

ای به رتبت، برتر از خاک بهشت!

 

سال‌ها

 

گفت: ای پشت و پناه و یاورم!

                        ای علم‌دار سپاه و لشکرم!

 

ای به هر غم، مونس و غم‌خوار من!

                        محرم راز و سپه‌سالار من!

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×