دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
شمع انجمن

فغان! که آن‌ چه نبی سرو داشت، در چمنش

فلک ز تیشه‌ی بیداد کرد ریشه‌کنش

 

فتاد رایت دین بر زمین، چو با رخ مات

به خاک خفت، شه از پشت اسبِ پیل‌تنش

 

مهد خواب

شاهی که بود چشم جهان بر جناب او

نگْرفت کس به وقت سواری، رکاب او

 

بر زین نشست و جانب میدان شتاب کرد

کاش ایستاده بود، سپهر از شتاب او

 

عقیق یمن

 

شد چو بی ‌یار و معین، سبط رسول مدنی

عازم معرکه شد، سرو ریاض حسنی

 

تیغ بگْرفت ز ماه نو و آراست به خویش

سروسان گلبُن حسرت، کفن یاسمنی

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×