کرب و بلا: شماری از افرادی که به عنوان لشکریان عمر سعد در کارزار کربلا حضور داشتند، پیش از وقوع این رخداد، انحرافشان از مسیر ولایت حقه حسین بن علی (ع) با گناه قتل نمایندگان و فرستادگان ایشان اثبات شده بود.
«بَکیر بن حُمران احمری» که در منابع تاریخی نام او به اختلاف «بَکر بن حُمران احمری» و «احمر بن بَکیر» نیز ذکر شده، از جمله این افراد است. او در ایام خلافت عثمان از افراد مورد اعتماد خلیفه به شمار میرفت؛ در بعضی منابع از نقش بکیر در برخی حوادث و رخدادهای این ایام نیز روایتهایی به ثبت رسیده است. در زمان حکومت «ابن زیاد» در کوفه، از همراهان و سرسپردگان او به شمار میآمد و یاری خود را از او دریغ نکرد.
«ابن حمران احمری» و کینهاش به جناب «مسلم بن عقیل (ع)»
هنگامی که حضرت «مسلم بن عقیل (ع)» به عنوان سفیر امام حسین (ع) و در پاسخ به دعوت سران کوفه وارد این شهر شد، اتفاقاتی رخ داد که منجر به تنهایی جناب مسلم و مخفی شدن ایشان شد.
ابن زیاد که از این ماجرا مطلع شد، به «محمد بن اشعث» و جمعی از سپاهیانش مأموریت داد تا به محل اختفای نماینده امام بروند و ایشان را دستگیر و روانه دارالاماره کنند. بکیر بن حمران از جمله افرادی بود که به فرماندهی ابن اشعث برای دستگیری مسلم حرکت کردند.
زمانی که جناب مسلم از آمدن مأموران ابن زیاد با خبر شد، شمشیر کشید و با آنان به نبرد پرداخت. مدت چندانی از آغاز نبرد نگذشته بود که بکیر به سوی ایشان حمله برد و ضربتی بر دهان مسلم وارد آورد؛ در اثر این ضربت، لب بالای حضرت مسلم بریده شد، دندانهای پیشین ایشان افتاد و لب پایین آن جناب نیز مجروح گردید. حضرت مسلم شجاعانه به مبارزه ادامه داد و ضربتی بر سر و ضربتی دیگر بر گردن بکیر فرود آورد و او را به شدت زخمی کرد.1
ابن حمران چون در نبرد تنبهتن مغلوب جناب ابن عقیل شده بود، خشم و کینه زیاد علیه او در دل داشت. او از طرف ابن زیاد مأمور قتل مسلم شد و به دستور عبیدالله، مسلم را به بالای کاخ دارالاماره و مشرف به «حدائین» بازار کفشگران برد،2 بعد از به شهادت رساندن ایشان، حضرت را از فراز بام دارالاماره بر زمین افکندند و بکیر در اوج کینهورزی، سر مبارک حضرت را از بدن جدا کرد و نزد ابن زیاد برد.3 ابن حمران بعد از ارتکاب به این جنایت، همراه با سپاه عمر سعد، به قتال با حضرت سیدالشهدا (ع) رفت و این ننگ ابدی را برای خود خرید.4
___________________________________
منابع و پینوشتها:
1- الانساب الاشراف، ج 2، ص 339؛ تاریخ طبری، ج 8، ص 373؛ تاریخ کوفه، ص 301.
2-ارشاد، ج 2، ص 62؛ تاریخ کوفه، ص 301، تاریخ طبری، ج 5، ص 378.
3- الانساب الاشراف، ج 2، ص 330؛ الاخبارالطول، ص 241؛ تاریخ طبری، ج 5، ص 373؛ ارشاد، ج 2، ص 62.
4- دوزخیان جاوید، مرضیه محمد زاده، بخش 7، ص 192.